تماس با ماتیکان
درباره ماتیکان
فرهنگ حقوقی
علامت تجاری
قوانین و آرا
صفحه اصلی
قانون
رای وحدت رویه
نظریه مشورتی
قانون امور حسبی
(برای مشاهده پیوندهای مرتبط بر روی ماده مربوطه کلیک کنید)
باب - اول - در کلیات
ماده - 1 - امور حسبی اموری است که دادگاه ها مکلفند نسبت به آن امور اقدام نموده و تصمیمی اتخاذ نمایند بدون اینکه رسیدگی به آن ها متوقف بر وقوع اختلاف و منازعه بین اشخاص و اقامه دعوی از طرف آن ها باشد .
ماده - 2 - رسیدگی به امور حسبی تابع مقررات این باب میباشد مگر آن که خلاف آن مقرر شده باشد .
ماده - 3 - رسیدگی به امور حسبی در دادگاه های حقوقی به عمل می آید .
ماده - 4 - در موضوعات حسبی هرگاه امری در خارج از مقر دادگاهی که کار در آنجا مطرح است باید انجام شود دادگاه مزبور میتواند انجام آن امر را به دادگاهی که کار در حوزه آن باید بشود ارجاع نماید و در اینصورت دادگاه نامبرده امر ارجاع شده را انجام و نتیجه را به دادگاه ارجاع کننده امر می فرستد .
ماده - 5 - مقررات راجع به نیابت قضایی که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده شامل امور حسبی خواهد بود .
ماده - 6 - در صورتی که دو یا چند دادگاه برای رسیدگی به موضوعی صالح باشند دادگاهی که بدوا به آن رجوع شده است رسیدگی مینماید .
ماده - 7 - در صورت حدوث اختلاف در صلاحیت دادگاه ها رفع اختلاف به ترتیب مقرر در آیین دادرسی مدنی به عمل می آید .
ماده - 8 - دادرس باید در موارد زیر از مداخله در امور حسبی خودداری کند :
بند - 1 - اموری که در آن ها ذی نفع است .
بند - 2 - امور راجع به زوجه خود ( زوجه ای که در عده طلاق رجعی است در حکم زوجه است ).
بند - 3 - امور اقربا نسبی و سببی خود در درجه یک و دو از طبقه اول و درجه یک از طبقه دوم .
بند - 4 - امور راجع به اشخاصی که سمت ولایت یا قیمومت یا نمایندگی نسبت به آن ها دارد .
ماده - 9 - در موارد خودداری دادرس هرگاه در آن حوزه دادرس صلاحیت دار برای رسیدگی نباشد رسیدگی به دادگاه نزدیک تر ارجاع میشود .
ماده - 10 - در موارد ماده 7 دادرس باید از رسیدگی خودداری نماید ولی اشخاص ذی نفع نمیتوانند به استناد این ماده دادرس را رد نمایند .
ماده - 11 - عدم صلاحیت محلی دادگاه یا خودداری دادرس از مداخله در خصوص امری رافع آثار قانونی اقدام یا تصمیمی که به عمل آمده است نخواهد بود .
ماده - 12 - روز های تعطیل مانع از رجوع به دادرس در امور حسبی نیست ولی دادرس میتواند رسیدگی را در روز های تعطیل به تاخیر اندازد مگر اینکه امر از امور فوری باشد .
ماده - 13 - درخواست در امور حسبی ممکن است کتبی یا زبانی باشد - درخواست زبانی در صورتمجلس نوشته شده و به امضا درخواست کننده می رسد .
ماده - 14 - در امور حسبی دادرس باید هرگونه بازجویی و اقدامی که برای اثبات قضیه لازم است به عمل آورد هر چند درخواستی از دادرس نسبت به آن اقدام نشده باشد و در تمام مواقع رسیدگی میتواند دلائلی که مورد استناد واقع میشود قبول نماید .
ماده - 15 - اشخاص ذی نفع میتوانند شخصا در دادگاه حاضر شوند یا نماینده بفرستند و نیز میتوانند کسی را به سمت مشاور همراه خود به دادگاه بیاورند و در صورتی که نماینده به دادگاه فرستاده شود نمایندگی او باید نزد دادرس محرز شود .
تبصره - 1 - نماینده اعم از وکلا دادگستری یا غیر آن ها است .
ماده - 16 - حساب مواعد به ترتیبی است که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده و اگر روز آخر موعد مصادف با تعطیل شود آخر موعد روز بعد از تعطیل خواهد بود .
ماده - 17 - در مهلت هایی که مسافت رعایت میشود ترتیب آن مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به مسافت است .
ماده - 18 - اشخاص ذی نفع میتوانند پرونده های امور حسبی را ملاحظه نموده و از محتویات آن رونوشت گواهی شده یا گواهی نشده از دفتر دادگاه بگیرند .
ماده - 19 - هرگاه ضمن رسیدگی به امور حسبی دعوایی از طرف اشخاص ذی نفع حادث شود که رسیدگی به امور حسبی متوقف به تعیین تکلیف نسبت به آن دعوی باشد دادرس در صورت درخواست دستور موقتی در موضوع آن دعوی مطابق مقررات دادرسی فوری صادر مینماید .
ماده - 20 - اقدام و دخالت دادستان در امور حسبی مخصوص به مواردی است که در قانون تصریح شده است .
ماده - 21 - در مواردی که دادستان مکلف به اقدامی میباشد اقدام به عهده دادسرای دادگاه شهرستانی است که رسیدگی در حوزه آن دادگاه به عمل می آید .
ماده - 22 - دادرس پس از تمام شدن بازجویی و رسیدگی منتهی در ظرف دو روز تصمیم خود را اعلام مینماید .
ماده - 23 - تصمیم دادرس باید موجه و مدلل باشد .
ماده - 24 - در مواردی که تصمیمات دادگاه باید ابلاغ شود ترتیب ابلاغ مانند مقررات آیین دادرسی مدنی است .
ماده - 25 - در صورتی که ابلاغ در کشور بیگانه باید به عمل آید دادرس میتواند ترتیب سهل تری برای ابلاغ در نظر گرفته و دستور دهد .
ماده - 26 - هرگاه شخصی که تصمیم دادگاه باید به او ابلاغ شود در دادگاه حاضر باشد تصمیم دادگاه به او اعلام و این عمل ابلاغ محسوب است و رونوشت نیز به او داده میشود .
ماده - 27 - تصمیم دادگاه در امور حسبی قابل پژوهش و فرجام نیست جز آنچه در قانون تصریح شده باشد .
ماده - 28 - مرجع شکایت پژوهشی از تصمیمات قابل پژوهش در امور حسبی دادگاهی است که مطابق آیین دادرسی مدنی صلاحیت رسیدگی پژوهشی به احکام دادگاه صادرکننده تصمیم در مورد دعاوی دارد .
ماده - 29 - مدت پژوهش همان است که برای پژوهش احکام در آیین دادرسی مدنی مقرر شده .
ماده - 30 - در صورتی که پژوهش خواه اثبات کند که پژوهش نخواستن او در موعد به واسطه عذر موجه بوده و در ظرف ده روز از تاریخ رفع عذر پژوهش بخواهد دادگاهی که مرجع رسیدگی پژوهش است میتواند مهلت پژوهش را تجدید نماید مشروط به اینکه از تاریخ انقضا مدت پژوهش بیش از شش ماه نگذشته باشد .
ماده - 31 - مهلت جدید نباید بیش از موعد پژوهشی باشد و درخواست تجدید مهلت بیش از یک دفعه پذیرفته نیست .
ماده - 32 - شکایت پژوهشی به دفتر دادگاهی که صادرکننده تصمیم مورد شکایت بوده داده میشود و دفتر نامبرده باید فورا شکایتنامه را ثبت و رسید آن را به شاکی داده و منتهی در ظرف دو روز شکایتنامه پژوهشی را با برگهای مربوط به آن دادگاهی که مرجع رسیدگی پژوهشی است بفرستد .
ماده - 33 - شکایت پژوهشی ممکن است شفاهی باشد در اینصورت شکایت نامبرده در صورتمجلس دادگاه درج و به امضا شاکی و دادرس می رسد و اینصورتمجلس با برگهای مربوطه به دادگاه مرجع رسیدگی پژوهشی فرستاده خواهد شد .
ماده - 34 - شکایت پژوهشی ممکن است مبنی بر جهات یا ادله جدید باشد .
ماده - 35 - شکایت پژوهشی موجب تعویق اجرا تصمیم مورد شکایت نمی شود مگر اینکه دادگاهی که رسیدگی پژوهشی میکند قرار تاخیر اجرای آن را بدهد .
ماده - 36 - تصمیم دادگاه استان به اتفاق یا به اکثریت آرا معلوم میشود .
ماده - 37 - دادگاهی که رسیدگی پژوهشی مینماید هرگونه رسیدگی و تحقیقی که مفید و لازم بداند بدون احتیاج به درخواست به عمل می آورد و پس از رسیدگی اگر تصمیم مورد شکایت را صحیح بداند آن را تایید و چنانچه نقصی در تصمیم نامبرده مشاهده کند موافق نظر خود آن را تکمیل مینماید و هرگاه تصمیم مورد شکایت را صحیح نداند آن را الغا نموده و تصمیم مقتضی را اعلام مینماید .
ماده - 38 - هرگاه در تصمیم دادگاه اشتباهی در حساب یا سه و قلم یا اشتباهات دیگری رخ دهد مثل از قلم افتادن نام یکی از اشخاص ذی نفع یا زیاد شدن نامی مادام که آن تصمیم به وسیله شکایت به دادگاه بالاتر از دادگاه خارج نشده باشد دادگاه صادرکننده تصمیم مستقلا یا به درخواست یکی از اشخاص ذی نفع آن را تصحیح مینماید و این تصحیح زیر تصمیم دادگاه یا برگ دیگری که پیوست آن میشود نوشته خواهد شد . دادن رونوشت از تصمیم دادگاه بدون پیوست نامبرده ممنوع است . تصحیح به اشخاصی که تصمیم دادگاه باید ابلاغ شود ابلاغ میشود و در مواردی که تصمیم دادگاه قابل پژوهش است تصحیح آن هم در مدت مقرر برای پژوهش قابل پژوهش خواهد بود .
ماده - 39 - هرگاه تصمیم دادگاه از اعتبار افتاده باشد تصحیح هم از اعتبار خواهد افتاد .
ماده - 40 - هرگاه دادگاه راسا یا برحسب تذکر به خطا تصمیم خود برخورد در صورتی که آن تصمیم قابل پژوهش نباشد میتواند آن را تغییر دهد .
ماده - 41 - تصمیمی که در زمینه درخواستی به عمل آمده است تغییر آن هم محتاج به درخواست است .
ماده - 42 - هرگاه در استنباط از مواد قانون بین دادرسهایی که رسیدگی پژوهشی میکنند اختلاف نظر باشد دادگاهی که به امر حسبی رسیدگی پژوهشی مینماید میتواند به توسط دادستان دیوان کشور نظر هیات عمومی دیوان کشور را بخواهد و در اینصورت دادگاه نظر خود را با دلایل آن برای دادستان دیوان کشور می فرستد و پس از آن که دیوان کشور نظر خود را اعلام کرد دادگاه مکلف است مطابق آن عمل نماید .
ماده - 43 - دادستان دیوان کشور از هر طریقی که مطلع به سو استنباط از مواد این قانون در دادگاه ها بشود یا به اختلاف نظر دادگاه ها راجع به امور حسبی اطلاع حاصل کند که مهم و موثر باشد نظر هیات عمومی دیوان کشور را خواسته و به وزارت دادگستری اطلاع می دهد که به دادگاه ها ابلاغ شود و دادگاه ها مکلفند برطبق نظر مزبور رفتار نمایند .
ماده - 44 - کسانی که تصمیم دادگاه را در امور حسبی برای خود مضر بدانند میتوانند بر آن اعتراض نمایند خواه تصمیم از دادگاه نخست صادر شده و یا از دادگاه پژوهشی باشد و حکمی که در نتیجه اعتراض صادر میشود قابل پژوهش و فرجام است .
ماده - 45 - مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به نظم جلسه رسیدگی شامل امور حسبی نیز خواهد بود .
ماده - 46 - در امور حسبی اگر دادرس آشنا به زبان اشخاص باشد ملزم به مداخله دادن مترجم نیست و در صورت احتیاج به مترجم دادرس میتواند کسی که طرف اعتماد او است برای ترجمه انتخاب نماید . مترجم نباید از اشخاص مذکور در ماده 8 انتخاب شود .
ماده - 47 - در مورد دعوی خیانت یا عدم لیاقت و سایر موجبات عزل وصی یا قیم یا ضم امین ترتیب رسیدگی مطابق مقررات این قانون است و حکمی که در این خصوص صادر میشود مطابق آیین دادرسی مدنی قابل پژوهش و فرجام است .
باب - دوم - در قیمومت
فصل - اول - صلاحیت دادگاه قیمومت
ماده - 48 - امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستانی است که اقامتگاه محجور در حوزه آن دادگاه است و اگر محجور در ایران اقامتگاه نداشته باشد دادگاهی که محجور در حوزه آن دادگاه سکنی دارد برای امور قیمومت صالح است .
ماده - 49 - هرگاه محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی داشته باشد امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستان تهران است .
ماده - 50 - در صورتی که محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی دارد و مطابق ماده 1228 قانون مدنی مامور کنسولی ایران قیم موقت برای محجور معین نماید اگر دادگاه تهران تصمیم مامور کنسولی را تنفیذ نکند تعیین قیم با دادگاه نامبرده خواهد بود .
ماده - 51 - در صورتی که متوفی دارای صغاری باشد که اقامتگاه آن ها مختلف است دادگاهی که برای یک نفر از صغار بدوا تعیین قیم کرده است میتواند برای صغاری هم که در حوزه آن دادگاه اقامت ندارند قیم معین نماید و اگر قیم معین نشده باشد دادگاهی که کوچک ترین صغیر در حوزه آن اقامت دارد برای تعیین قیم نسبت به تمام صغار صلاحیت خواهد داشت - و اگر معلوم نباشد کدامیک از صغار کوچک ترند هر یک از دادگاه ها که صغیر در حوزه آن دادگاه اقامت دارد صالح است .
ماده - 52 - هرگاه در اقامتگاه محجور دادگاه صلاحیت دار برای امور قیمومت نباشد امور مزبور با نزدیک ترین دادگاه صلاحیت دار به اقامتگاه محجور خواهد بود .
ماده - 53 - در صورتی که اقامتگاه محجور معلوم نباشد امور قیمومت با دادگاهی است که محجور در حوزه آن دادگاه یافت میشود .
ماده - 54 - عزل و تعیین قیم جدید و تعیین قیم موقت و سایر امور محجور که راجع به دادگاه است با دادگاهی است که بدوا تعیین قیم کرده است .
فصل - دوم - ترتیب تعیین قیم
ماده - 55 - علاوه بر اشخاص مذکور در ماده 1219 و 1220 و 1221 قانون مدنی شهرداری و اداره آمار و ثبت احوال و مامورین آن ها و دهبان و بخشدار در هر محل مکلفند پس از اطلاع به وجود صغیری که محتاج به تعیین قیم است به دادستان شهرستان حوزه خود اطلاع دهند .
ماده - 56 - هر یک از دادگاه ها که در جریان دعوی مطلع به وجود محجوری شود که ولی یا وصی یا قیم نداشته باشد باید به دادستان برای تعیین قیم اطلاع بدهد .
ماده - 57 - در رسیدگی به درخواست حجر دادگاه نسبت به اشخاصی که مجنون یا سفیه معرفی شده اند هرگونه تحقیقی که لازم بداند به عمل می آورد و میتواند اشخاصی که اطلاعات آن ها را قابل استفاده بداند احضار نموده و یا برای تحقیق از اشخاص نامبرده نماینده بفرستد و پس از رسیدگی و تحقیقات لازم و احراز حجر حکم به حجر می دهد و در صورت عدم احراز حجر درخواست حجر را رد مینماید .
ماده - 58 - هرگاه دادگاه لازم بداند از کسی که محجور معرفی شده تحقیق کند و آن شخص نتواند در دادگاه به واسطه عذر موجه حاضر شود دادرس دادگاه شخصا یا به وسیله نماینده در خارج از دادگاه از او تحقیق مینماید .
ماده - 59 - هرگاه صغیری که ولی خاص ندارد در زمان رسیدن به سن رشد سفیه یا مجنون باشد قیم باید به دادستان جنون یا سفه او را اطلاع دهد و دادستان پس از اطلاع به این امر مکلف است در موضوع جنون و سفاهت تحقیق نموده و دلایل آن را اعم از نظریات کارشناس و اطلاعات مطلعین و غیره به دادگاه بفرستد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز جنون یا سفه حکم به استمرار و بقا حجر صادر مینماید در اینصورت ممکن است قیم سابق را هم به قیمومت ابقا نمود .
ماده - 60 - برای چند نفر از اشخاص محتاج به قیم میتوان یک قیم معین نمود مگر آن که اداره امور هر یک از آن ها محتاج به قیم علی حده باشد .
ماده - 61 - پدر یا مادر محجور مادام که شوهر ندارد با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم میباشد .
ماده - 62 - در صورت محجور شدن زن شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم است .
ماده - 63 - در مورد تعدد قیم و همچنین در موردی که ناظر معین شده است دادگاه معین میکند که در صورت اختلاف نظر بین قیم ها یا بین قیم و ناظر به دادگاه یا شخص ثالثی رجوع نماید و یا ترتیب دیگری را برای رفع اختلاف پیش بینی نماید .
ماده - 64 - دادگاه میتواند شخصی را که درخواست حجر او شده است قبل از صدور حکم و یا بعد از صدور حکم و قبل از قطعی شدن آن از بعض یا تمام تصرفات در اموال موقتا ممنوع نماید ، و در اینصورت دادگاه امینی موقتا برای حفظ اموال و تصرفاتی که ضرورت دارد معین مینماید .
ماده - 65 - بعد از قطعی شدن حکم حجر به واسطه انقضا مدت پژوهش یا صدور حکم پژوهشی به حجر اقدام به تعیین قیم میگردد .
ماده - 66 - دادستان و محجور و قیم محجور نسبت به تصمیمات دادگاه در موارد زیر میتوانند پژوهش بخواهند اگر قیم متعدد باشد هر یک از آن ها حق پژوهش دارند :
بند - 1 - حکم حجر .
بند - 2 - حکم بقا حجر .
بند - 3 - رفع حجر .
بند - 4 - رد درخواست حجر .
بند - 5 - رد درخواست بقا حجر .
بند - 6 - رد درخواست رفع حجر .
ماده - 67 - نصب قیم در صورتی که قیم در دادگاه حاضر باشد حضورا به او اعلام و اگر در دادگاه حاضر نباشد باید فورا به او ابلاغ گردد .
ماده - 68 - قیم باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مسافت قبول یا عدم قبول قیمومت را به دادستان اطلاع دهد و اگر در این مدت قبول خود را اطلاع نداد یا قیمومت را قبول نکرد دادستان دادگاه را برای تعیین شخص دیگری به سمت قیمومت مطلع میکند . و هرگاه قبل از تعیین قیم جدید شخصی که قبلا به قیمومت معین شده قبول قیمومت را به دادستان اطلاع دهد شخص دیگری معین نخواهد شد .
ماده - 69 - دادگاه در تمام امور تصمیمات خود را به هر طریقی که مقتضی بداند به دادستان اطلاع می دهد .
ماده - 70 - اثر حجر از تاریخ قطعیت حکم مترتب میشود لیکن اگر ثابت شود که علت حجر قبل از تاریخ حکم حجر وجود داشته اثر حجر از تاریخ وجود علت حجر مترتب میشود .
ماده - 71 - در مواردی که علت حجر بعد از رشد حادث شده باشد دادگاه باید ابتدا تاریخ حجر را که بر او معلوم شده است در حکم خود قید نماید .
ماده - 72 - حکم حجر یا رفع حجر مانع نیست که اگر اهلیت یا عدم اهلیت یکی از متعاملین در دادگاهی قبل از حکم حجر و یا بعد از رفع حجر ثابت شود دادگاه به آنچه نزد او ثابت شده است ترتیب اثر دهد .
ماده - 73 - در صورتی که محجور ولی یا وصی داشته باشد دادستان و دادگاه حق دخالت در اداره امور او ندارند و فقط دادرس بعد از رسیدگی لازم میتواند وصایت وصی را تصدیق نماید .
فصل - سوم - اختیارات و مسئولیت قیم
ماده - 74 - قیم از تاریخی که سمت قیمومت به او اطلاع داده میشود شروع به اعمال قیمومت خواهد نمود .
ماده - 75 - هرگاه قیم پس از تاریخ نصب و قبل از ابلاغ به او عملی به عنوان قیمومت نسبت به محجور کرده باشد نافذ است .
ماده - 76 - قیم در سیاهه اموال محجور که در ابتدا دخالت خود تنظیم میکند باید برگ های بهادار و اسناد دیون و اسناد املاک و تمام برگ هایی که دارای اهمیت است ذکر نماید و برگ هایی که بها و اهمیتی ندارد هر نوعی از آن ها را علی حده بایگانی و عدد برگ ها را در سیاهه دارایی قید کند .
ماده - 77 - قیم باید اجرت کسی که برای حفظ اموال از طرف دادستان یا دادرس معین شده است از مال محجور بپردازد .
ماده - 78 - قیم میتواند هزینه تهیه صورتحساب و تسلیم اموال را اگر از اموال محجور بر نداشته است پس از زوال سمت خود از محجوری که رفع حجر از او شده یا کسی که به جای او به سمت قیمومت منصوب شده است مطالبه نماید .
ماده - 79 - قیم باید در تربیت و اصلاح حال محجور سعی و اهتمام نماید و در امور او رعایت مصلحت را بنماید .
ماده - 80 - قیم باید اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت محجور مالی خریداری و یا به ترتیب دیگری که مصلحت باشد رفتار نماید .
ماده - 81 - قیم میتواند با رعایت مصلحت اموال منقوله ای که مورد احتیاج محجور نیست فروخته و نسبت به پول آن مطابق ماده فوق عمل نماید .
ماده - 82 - قیم باید هزینه زندگانی محجور و اشخاص واجب النفقه او و همچنین هزینه معالجه آن ها را در بیمارستان و غیره و هزینه لازم دیگر از قبیل هزینه تربیت اطفال محجور را بپردازد و اگر محجور دیوانه باشد باید به حسب اقتضا در خانه یا تیمارستان تحت معالجه قرار داده شود .
ماده - 83 - اموال غیر منقول محجور فروخته نخواهد شد . مگر با رعایت غبطه او و تصویب دادستان .
ماده - 84 - اسناد و اشیا قیمتی باید با اطلاع دادستان در محل امنی نگاهداری شود و وجوه نقدی که محل احتیاج نیست باید در یکی از بانک های معتبر گذاشته شود .
ماده - 85 - ولی یا قیم میتواند در صورتی که مقتضی بداند به محجور اجازه اشتغال به کار یا پیشه ای بدهد و در اینصورت اجازه نامبرده شامل لوازم آن کار یا پیشه هم خواهد بود .
ماده - 86 - محجور ممیز میتواند اموال و منافعی را که به سعی خود او حاصل شده است با اذن ولی یا قیم اداره نماید .
ماده - 87 - قیم باید بعد از رفع حجر اموال محجور را به تصرف او بدهد و اگر در مدت حجر سمت قیمومت از قیم سلب و به جای او شخص دیگری معین شده اموال را به تصرف قیم بعدی بدهد .
ماده - 88 - در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازه دادستان میتواند برای مجنون ازدواج نماید و هرگاه طلاق زوجه مجنون لازم باشد به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه قیم طلاق می دهد .
ماده - 89 - در صورت فوت قیم ورثه کبیر او اگر باشند مکلف هستند به دادستان اطلاع دهند و مادام که قیم جدید معین نشده حفظ و نظارت در اموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید که قیم آن ها فوت شده به عهده دادستان خواهد بود .
ماده - 90 - وجوه زاید از احتیاج صغیر را قیم در صورت امکان نباید بدون سود بگذارد و اگر بیش از شش ماه بدون سود گذاشت مسئول تادیه خسارت به میزان خسارت تاخیر تادیه خواهد بود .
ماده - 91 - در صورتی که پس از تعیین قیم مورث محجور فوت نماید قیم مکلف است در ظرف ده روز درخواست مهر و موم و تحریر ترکه متوفی را بنماید .
ماده - 92 - بعد از زوال قیمومت قیم مسئول حفظ اموال محجور است تا به تصرف شخصی که باید تصرف نماید بدهد .
ماده - 93 - هرگاه قیم در پول محجور به سود خود تصرف نماید از تاریخ تصرف مسئول خسارت تاخیر تادیه میباشد .
ماده - 94 - در صورتی که قیم متعدد بوده و با شرکت یکدیگر در اموال محجور تعدی یا تفریط نمایند هر یک از آن ها مسئولیت تضامنی دارند . و اگر بعضی از قیمین بدون شرکت دیگران تعدی یا تفریط در اموال محجور نمایند مسئولیت متوجه به کسی خواهد بود که تعدی یا تفریط کرده است .
ماده - 95 - هزینه حفظ و اداره اموال محجور و هزینه ای که برای رسیدگی به امور محجور و انجام وظایف قیمومت لازم میشود از اموال محجور تادیه میگردد .
فصل - چهارم - عزل قیم
ماده - 96 - محجور ممیز میتواند از قیم برای ندادن هزینه و کوتاهی او در تربیت و نگاهداری خود شکایت نماید در اینصورت هرگاه دادگاه شکایت را وارد دید دستوری که مناسب است می دهد و قیم باید برطبق آن دستور عمل کند . مفاد این ماده در موردی که دادستان کوتاهی قیم را در تربیت و نگاهداری محجور و دادن هزینه او به دادگاه اطلاع بدهد اجرا خواهد شد .
ماده - 97 - محجور و هر ذی علاقه ای میتوانند به دادستان وجود سبب عزل قیم را اطلاع دهند در اینصورت اگر دادستان سبب عزل را موجود دید از دادگاه درخواست عزل قیم را مینماید .
ماده - 98 - برای رسیدگی به درخواست عزل قیم باید قیم و در صورت لزوم دادستان احضار شوند و حکمی که راجع به عزل صادر میشود باید مدلل و موجه باشد .
ماده - 99 - قیم از تصمیم دادگاه راجع به عزل خود و دادستان از رد درخواست عزل قیم میتوانند پژوهش بخواهند و مادامی که تکلیف قطعی معین نشده امور صغیر به وسیله دادستان یا قیمی که موقتا برای محجور معین میشود انجام خواهد شد .
ماده - 100 - اعمال قیم بعد از ابلاغ حکم عزل او نافذ نیست .
ماده - 101 - در مورد ماده 1244 قانون مدنی اگر قیم قبل از تعیین شخص دیگری به جای او صورتحساب را فرستاده یا معلوم شود که تاخیر در فرستادن صورتحساب به واسطه عذر موجه بوده است ممکن است همان شخص را به قیمومت ابقا یا مجددا او را به قیمومت معین نمود .
ماده - 102 - محجور میتواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجر خروج محجور را از تحت قیمومت اعلام مینماید .
باب - سوم - امور راجع بهامین
ماده - 103 - علاوه بر مواردی که مطابق قانون مدنی تعیین امین میشود در موارد زیر نیز امین معین خواهد شد :
بند - 1 - برای اداره سهم الارثی که ممکن است از ترکه متوفی به جنین تعلق گیرد در صورتی که جنین ولی یا وصی نداشته باشد .
بند - 2 - برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیری نداشته باشد .
ماده - 104 - کسی که در اثر کبر سن یا بیماری و امثال آن از اداره تمام و یا بعض اموال خود عاجز شده میتواند از دادگاه بخواهد که برای اداره اموال او امین معین شود .
ماده - 105 - تعیین امین برای جنین در دادگاه شهرستانی به عمل می آید که مادر جنین در حوزه آن دادگاه اقامت دارد و برای کسی که عاجز از اداره اموال خود است دادگاه شهرستانی که شخص نامبرده در حوزه آن اقامت دارد و در سایر مواردی که احتیاج به تعیین امین پیدا میشود دادگاه شهرستانی صالح است که در حوزه آن دادگاه احتیاج به تعیین امین حاصل شده است .
ماده - 106 - سایر امور مربوطه بهامین با دادگاهی است که امین را تعیین کرده است .
ماده - 107 - در مورد جنین دادستان و اقربای جنین و در مورد مصارف عمومی دادستان و هر ذی نفعی میتواند از دادگاه درخواست تعیین امین نماید .
ماده - 108 - دادستان میتواند اشخاصی را که برای سمت امانت مناسب باشند به دادگاه معرفی نموده و دادگاه پس از احراز لزوم تعیین امین از بین اشخاص نامبرده یا اشخاص دیگر که طرف اعتماد باشند یک یا چند نفر را به سمت امین معین مینماید .
ماده - 109 - مادر جنین در صورت داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است و در صورت عدم صلاحیت یا عدم قبول او اقربای نسبی و سببی جنین بر دیگران مقدم خواهند بود .
ماده - 110 - در غیر مورد جنین پدر و جد و مادر و اولاد وزن و شوهر کسی که امین برای اداره اموال او معین میشود با داشتن صلاحیت به ترتیب مذکور بر دیگران تقدم دارند و در صورت نبودن اشخاص مذکور سایر اقربا بر دیگران مقدم هستند .
ماده - 111 - دادگاه میتواند علاوه بر امین یک یا چند نفر را به عنوان ناظر معین نماید .
ماده - 112 - صورت تعدد امین و ناظر دادگاه باید حدود اختیارات آن ها را معین نماید و نیز میتواند وظایف امنا متعدد را تفکیک کند .
ماده - 113 - حفظ و نظارت اموال در مواردی که محتاج به تعیین امین است مادام که امین معین نشده به عهده دادستانی است که اموال در حوزه او یافت میشود .
ماده - 114 - در خارج ایران مامورین کنسولی ایران حق دارند برای اداره اموال ایرانیان که محتاج به تعیین امین و واقع در حوزه ماموریت آن ها است موقتا نصب امین نمایند و باید تا ده روز پس از نصب امین مدارک عمل خود را به وسیله وزارت امور خارجه به وزارت دادگستری بفرستند - نصب امین نامبرده وقتی قطعی میگردد که دادگاه شهرستان تهران تصمیم مامور کنسولی را تنفیذ کند .
ماده - 115 - و اختیاراتی که به موجب قانون و نظامات مربوطه در مورد دخالت دادستان ها در امور محتاج به تعیین امین مقرر است در خارج ایران به عهده مامورین کنسولی خواهد بود .
ماده - 116 - اگر در عهود و قرارداد های منعقده بین دولت ایران و دولتی که مامور کنسولی ماموریت خود را در کشور آن دولت اجرا میکند ترتیبی برخلاف مقررات دو ماده فوق اتخاذ شده باشد مامورین مذکور مفاد آن دو ماده را تا حدی که با مقررات عهدنامه یا قرارداد مخالف نباشد اجرا خواهند کرد .
ماده - 117 - اشخاصی که نباید به قیمومت منصوب شوند به سمت امین معین نخواهند شد .
ماده - 118 - کسی که به عنوان عجز از اداره اموال برای او امین معین شده اگر تصرفی در اموال خود بنماید نافذ است و امین نمی تواند او را ممانعت نماید .
ماده - 119 - مقررات راجع به وظائف و اختیارات و مسئولیت قیم شامل امین غائب و جنین هم میشود .
ماده - 120 - سمت امینی که برای جنین معین شده است پس از تولد طفل زائل میشود و در غیر این مورد نیز پس از زوال سببی که موجب تعیین امین شده است سمت امین زائل خواهد شد .
ماده - 121 - مقررات راجع به عزل قیم نسبت بهامین هم جاری است .
ماده - 122 - امینی که برای اداره اموال مربوطه به مصارف عمومی تعیین میشود باید به ترتیبی که مقرر شده و موافق مصلحت اموال را اداره و در مصارف مخصوصه که مقرر شده است صرف نماید .
ماده - 123 - امینی که برای اداره اموال عاجز معین میشود به منزله وکیل عاجز است و احکام وکیل نسبت به او جاری است .
ماده - 124 - امین باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مدت مسافت مذکور در آیین دادرسی مدنی قبول یا عدم قبول سمت امانت را به دادگاه اطلاع دهد و اگر در این مدت قبول خود را اطلاع نداد شخص دیگری معین خواهد شد مگر اینکه قبل از تعیین دیگری قبول سمت امانت را به دادگاه اطلاع دهد که در اینصورت همان شخص به سمت امانت باقی خواهد ماند .
ماده - 125 - هزینه حفظ و اداره اموالی که برای آن امین معین شده است از اموال نامبرده برداشته خواهد شد .
باب - چهارم - راجع به غائب مفقودالاثر
فصل - اول - در صلاحیت دادگاه
ماده - 126 - امور راجع به غائب مفقودالاثر با دادگاه شهرستان محلی است که آخرین اقامتگاه غائب در آن محل بوده .
ماده - 127 - هرگاه آخرین اقامتگاه غائب در خارج از ایران باشد دادگاهی برای رسیدگی به امور غائب صالح است که آخرین محل سکونت غائب در حوزه آن دادگاه بوده .
ماده - 128 - هرگاه غائب در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته یا اقامتگاه و محل سکنای او در ایران معلوم نباشد دادگاه محلی برای رسیدگی به امور غائب صالح است که ورثه غائب در آن محل اقامت یا سکنی دارند .
ماده - 129 - در صورتی که ورثه غائب در ایران معلوم نباشد دادگاهی صالح است که غائب در آنجا مال دارد .
فصل - دوم - در تعیین امین
ماده - 130 - دادستان و اشخاص ذی نفع از قبیل وراث و بستانکار حق دارند از دادگاه درخواست تعیین امین برای اداره اموال غائب بنمایند .
ماده - 131 - پس از وصول درخواست تعیین امین دادگاه در خصوص غیبت و اینکه غائب کسی را برای اداره اموال خود معین کرده است یا نه تحقیق نموده و پس از احراز غیبت و وجود شرایط ماده 1012 قانون مدنی تعیین امین مینماید .
ماده - 132 - کسی که در زمان غیبت غائب عملا متصدی امور او باشد در موقع تعیین امین برای غائب آن شخص بر دیگران مقدم خواهد بود .
ماده - 133 - غائبی که تابعیت او مشکوک است تابع مقررات راجع به تبعه ایران است .
ماده - 134 - سایر احکام امین غائب مطابق احکام مذکور در قانون مدنی و باب سوم این قانون است .
ماده - 135 - بعد از صدور حکم موت فرضی غائب یا معلوم شدن موت حقیقی یا زنده بودن غائب سمت امین زایل میشود .
فصل - سوم - دادن اموال به طور موقت به تصرف ورثه
ماده - 136 - بعد از گذشتن دو سال تمام از آخرین خبر غائب ورثه او میتوانند از دادگاه درخواست کنند که دارایی غائب به تصرف آن ها داده شود .
ماده - 137 - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد :
بند - 1 - نام و مشخصات درخواست کننده .
بند - 2 - مشخصات غائب .
بند - 3 - تاریخ غیبت .
بند - 4 - ادله و جهاتی که به موجب آن درخواست کننده حق این درخواست را برای خود قائل است .
ماده - 138 - پس از وصول در خواستنامه دادگاه با حضور درخواست کننده و دادستان به دلایل درخواست رسیدگی مینماید و نیز راجع به اقامتگاه غائب و تاریخ غیبت و معلوم نبودن محل او بازجویی لازم نموده و در صورت احراز صلاحیت درخواست کننده آگهی مشتمل بر درخواست نامبرده و دعوت اشخاصی که از غائب اطلاعی دارند برای اظهار اطلاع به دادگاه ترتیب می دهد .
ماده - 139 - آگهی مذکور فوق در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر میشود و پس از یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی در صورت وجود شرایط مذکور در ماده 1025 و 1026 قانون مدنی اموال غائب به تصرف ورثه او داده میشود .
ماده - 140 - در صورتی که غائب برای اداره اموال خود کسی را معین کرده باشد و آن کس فوت شود یا به جهت دیگری صلاحیتش برای اداره اموال از بین برود امین برای اداره اموال معین میگردد و اموال به تصرف ورثه داده نمی شود تا حکم موت فرضی غائب صادر شود .
ماده - 141 - هرگاه در بین اموال غائب مال ضایع شدنی باشد ورثه یا امین که اموال غائب به تصرف آن ها داده شده آن مال را فروخته و از نتیجه فروش با رعایت مصلحت غائب مالی خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد مینماید .
ماده - 142 - هر یک از امین و ورثه که اموال غائب به تصرف آن ها داده شده است میتوانند با اجازه دادستان اموال منقوله غائب را که مورد احتیاج نیست فروخته و از پول آن مال دیگری که موافق مصلحت غائب باشد خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد بنمایند .
ماده - 143 - در موردی که اموال غائب به ورثه تسلیم میشود هرگاه وصیتی شده باشد اموال مورد وصیت به وصی یا موصی له داده میشود مشروط به اینکه مطابق ماده 1026 قانون مدنی تامین بدهند .
ماده - 144 - ورثه و وصی و موصی له که اموال غائب موقتا به آن ها تسلیم میشود باید اموال را با رعایت مصلحت غائب حفظ و اداره نمایند و آن ها در اداره اموال غائب به منزله وکیل او خواهند بود .
ماده - 145 - در مورد تسلیم اموال بهامین یا ورثه دادگاه به درخواست یکی از ورثه یا امین صورتی از اموال و اسناد غائب تنظیم مینماید و اینصورت در دفتر دادگاه بایگانی میشود و اشخاص ذی نفع میتوانند از آن رونوشت بگیرند .
ماده - 146 - در صورتی که ورثه درخواست کنند صورت اموال با حضور دادستان تنظیم و بهای اموال به توسط کارشناس معین و در صورت اموال بهای آن ها قید شود دادگاه درخواست نامبرده را می پذیرد و هزینه ارزیابی از مال غائب برداشته خواهد شد .
ماده - 147 - نفقه اشخاص واجب النفقه غائب و دیون غائب از وجوه نقد یا منافع اموال او داده میشود و در صورت عدم کفایت از اموال منقوله فروخته خواهد شد و اگر اموال منقول هم کافی نباشد از اموال غیر منقول فروخته میشود .
ماده - 148 - در غیر مورد ماده قبل ورثه و امین حق ندارند اموال غیر منقول غائب را بفروشند یا رهن بگذارند .
ماده - 149 - در دعوی بر غائب ورثه یا امین که مال به تصرف آن ها داده شده طرف دعوی خواهند بود و همچنین ورثه یا امین حق دارند برای وصول مطالبات غائب اقامه دعوی نمایند .
ماده - 150 - در موردی که اموال غائب به تصرف ورثه یا امین داده شده باشد دادگاه میتواند حق الزحمه متناسبی از درآمد اموال برای ورثه یا امین معین نماید هزینه حفظ و اداره اموال غائب از اموال غائب برداشته میشود .
ماده - 151 - هرگاه بین ورثه غائب غائبی بوده که محتاج به تعیین امین باشد برای او نیز امینی معین و سهم شخص غائب بهامین سپرده میشود .
ماده - 152 - هرگاه بین ورثه غائب محجوری باشد سهم او به ولی یا قیم یا وصی سپرده خواهد شد .
فصل - چهارم - در حکم موت فرضی
ماده - 153 - اشخاص زیر میتوانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غائب را بنمایند :
بند - 1 - ورثه غائب .
بند - 2 - وصی و موصی له .
ماده - 154 - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد :
بند - 1 - مشخصات غائب .
بند - 2 - تاریخ غیبت .
بند - 3 - دلایلی که به موجب آن درخواست کننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد .
بند - 4 - ادله و اسنادی که مطابق ماده 1020 و 1021 و 1022 قانون مدنی ممکن است به موجب آن ادله و اسناد درخواست حکم موت فرضی غائب را نمود .
ماده - 155 - پس از وصول در خواستنامه دادگاه اظهارات و دلایل درخواست کننده را در نظر گرفته و در صورتی که اظهارات و دلایل نامبرده را موجه دانست آگهی مطابق ماده 1023 قانون مدنی ترتیب می دهد و این آگهی در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر میشود و جلسه رسیدگی به درخواست به فاصله یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی معین میگردد . مقررات این ماده در صورتی اجرا میشود که قبلا در زمینه درخواست تصرف اموال آگهی نشده باشد و چنانچه مطابق ماده 1025 قانون مدنی آگهی شده باشد دادگاه به آن اکتفا مینماید .
ماده - 156 - رسیدگی با حضور درخواست کننده و دادستان به عمل می آید - عدم حضور درخواست کننده مانع رسیدگی نیست .
ماده - 157 - دادگاه میتواند هرگونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز موجبات صدور حکم موت فرضی حکم می دهد .
ماده - 158 - حکم باید مشتمل بر امور زیر باشد :
بند - 1 - نام و نام خانواده درخواست کننده .
بند - 2 - مشخصات غائب .
بند - 3 - دلایل و مستندات حکم .
بند - 4 - تاریخ صدور حکم .
ماده - 159 - درخواست کننده میتواند از رد درخواست خود و دادستان از حکم موت فرضی پژوهش بخواهد و رای پژوهش قابل فرجام نیست .
ماده - 160 - بعد از قطعیت حکم موت فرضی تامیناتی که از امین یا ورثه گرفته شده است مرتفع میشود .
ماده - 161 - در هر موقع که موت حقیقی یا زنده بودن غائب معلوم شود اقداماتی که راجع به موت فرضی او به عمل آمده است بلااثر خواهد شد مگر اقداماتی که برای حفظ و اداره اموال غائب شده است .
باب - پنجم - در امور راجع به ترکه
فصل - اول - در صلاحیت
ماده - 162 - امور راجع به ترکه عبارت است از اقداماتی که برای حفظ ترکه و رسانیدن آن به صاحبان حقوق میشود از قبیل مهر و موم و تحریر ترکه و اداره ترکه و غیره .
ماده - 163 - امور راجع به ترکه با دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی در ایران در حوزه آن دادگاه بوده و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته با دادگاهی است که آخرین محل سکنای متوفی در حوزه آن دادگاه بوده .
ماده - 164 - هرگاه متوفی در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته دادگاهی صالح است که ترکه در آنجا واقع شده و اگر ترکه در جاهای مختلف باشد دادگاهی که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است صلاحیت خواهد داشت و اگر اموال غیر منقول در حوزه های متعدد باشد صلاحیت با دادگاهی است که قبلا شروع به اقدام کرده .
ماده - 165 - هرگاه تمام یا قسمتی از اموال متوفی در حوزه دادگاهی غیر از دادگاهی که مطابق مواد فوق صالح است باشد دادگاهی که اموال در حوزه آن دادگاه است اقدامات راجع به حفظ اموال متوفی را از قبیل مهر و موم به عمل آورده رونوشت صورتمجلس عملیات خود را به دادگاهی که مطابق دو ماده فوق برای رسیدگی به امور ترکه صالح است می فرستند .
فصل - دوم - در مهر و موم
ماده - 166 - دادگاه بخش مهر مخصوصی برای مهر و موم ترکه خواهد داشت و نمونه آن باید نزد رییس دادگاه شهرستان باشد .
ماده - 167 - اشخاص مذکور زیر میتوانند درخواست مهر و موم ترکه را بنمایند :
بند - 1 - هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آن ها .
بند - 2 - موصی له در صورتی که وصیت به جز مشاع شده باشد .
بند - 3 - طلبکار متوفی که طلب او مستند به سند رسمی یا حکم قطعی باشد به مقدار طلب در صورتی که در مقابل طلب رهن نبوده و ترتیب دیگری هم برای تامین طلب نشده باشد .
بند - 4 - کسی که از طرف متوفی به عنوان وصایت معین شده باشد .
ماده - 168 - دادگاه بخش در موارد زیر پس از اطلاع اقدام به مهر و موم مینماید :
بند - 1 - در موردی که کسی که در خانه استیجاری یا مهمانخانه و امثال آن فوت شده و کسی برای حفظ اموال او نباشد .
بند - 2 - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد . در مورد شق اول این ماده مالک خانه یا مدیر مهمانخانه و امثال آن ها مکلفند به دادگاه بخش اطلاع بدهند .
ماده - 169 - در مورد شق 2 ماده فوق مهر و موم فقط نسبت به اموال دولتی یا عمومی که نزد متوفی امانت بوده است به عمل می آید مگر اینکه اشخاص صلاحیت دار درخواست مهر و موم نسبت به بقیه اموال را بنمایند .
ماده - 170 - در صورتی که قبل از حضور دادرس دادگاه بخش در محل ترکه اقدام فوری برای حفظ ترکه لازم باشد اقدام مزبور به توسط دادستان و در جایی که دادستان نباشد به توسط کلانتری محل و اگر مامورین شهربانی نباشند به توسط دهبان با حضور دو نفر معتمد محلی به عمل می آید و در مورد مداخله دهبان دادستان میتواند در هر دهستان که مقتضی بداند دهبان را از مداخله منع کرده و صاحب دفتر رسمی یا یکی از مامورین دولتی یا دو نفر معتمد محلی را متفقا به انجام این کار مامور نماید مامورین نامبرده مراتب را در صورتمجلس نوشته و آن را به دادگاه بخش می فرستند .
ماده - 171 - در هر موردی که از طرف مامورین مذکور در ماده قبل ترکه مهر و موم میشود مامورین نامبرده کلید قفلهایی را که به روی آن مهر و موم خورده است در پاکت یا لفافی مهر و موم نموده و به دادگاه بخش می فرستند .
ماده - 172 - در صورتی که بین ورثه محجوری باشد که ولی یا وصی یا قیم نداشته باشد دادرس باید پس از مهر و موم مراتب را به دادستان اطلاع دهد که جهت تعیین قیم اقدام نماید .
ماده - 173 - در صورتی که بین ورثه غائبی باشد که برای اداره اموال خود نماینده نداشته باشد اگر محل غائب معلوم است دادرس مهر و موم ترکه را به او اطلاع می دهد و اگر محل غائب معلوم نباشد به دادستان اطلاع خواهد داد که در صورت اقتضا جهت تعیین امین برای او اقدام کند .
ماده - 174 - رییس دادگاه در مواردی که باید اقدام به مهر و موم شود فورا باید خود یا به وسیله کارمند علی البدل اقدام به مهر و موم نماید و اگر علتی موجب تاخیر این اقدام گردد علت مذکور را در صورتمجلس می نویسد .
ماده - 175 - وقت مهر و موم را دادگاه به اشخاصی که ذی نفع بداند اطلاع می دهد ولی نباید این امر موجب تاخیر مهر و موم شود .
ماده - 176 - در موقع مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم میشود :
بند - 1 - تاریخ سال و ماه و روز و ساعتی که اقدام به مهر و موم شده است .
بند - 2 - نام و مشخصات کسی که مباشر مهر و موم است .
بند - 3 - علتی که موجب مهر و موم شده است .
بند - 4 - نام و مشخصات و محل اقامت کسی که درخواست مهر و موم نموده و اگر دادرس به نظر خود اقدام به مهر و موم کرده باشد این نکته را در صورتمجلس می نویسد .
بند - 5 - نام و مشخصات و اظهارات اشخاص ذی نفع که در موقع مهر و موم حاضر بوده اند .
بند - 6 - تعیین جایی که ترکه در آنجا مهر و موم شده از قبیل اطاق - صندوقخانه و گنجه .
بند - 7 - وصف اجمالی از اشیایی که مهر و موم نشده است .
بند - 8 - اموال در محل خود مهر و موم شده است یا محل آن تغییر داده شده .
بند - 9 - نگهبان در صورتی که معین شده باشد با ذکر اینکه نگاهبان را دادرس مستقلا معین کرده یا برحسب معرفی اشخاص ذی نفع .
بند - 10 - اظهار کتبی و صریح با قید التزام از کلیه اشخاصی که با متوفی در یکجا زندگانی کرده و یا اموال در تصرف آن ها بوده مشعر بر اینکه چیزی از اموال متوفی را خارج یا مخفی نکرده و مطلع نیستند که دیگری به طور مستقیم یا غیر مستقیم اموال متوفی را برده یا مخفی کرده است .
ماده - 177 - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضا کسی که مباشر مهر و موم است و اشخاص ذی نفع برسد و در صورتی که اشخاص مزبور نخواهند یا نتوانند امضا کنند مراتب در صورتمجلس ذکر میشود .
ماده - 178 - کلید قفلهایی که روی آن مهر و موم شده در دادگاه بخش بایگانی و این امر در صورتمجلس قید میشود .
ماده - 179 - نسبت به اموالی که مهر و موم آن ممکن نیست صورت اجمالی از آن برداشته شده و در صورت لزوم نگاهبانی بر آن می گمارند .
ماده - 180 - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد اموال نامبرده در همان محلی که متوفی گذارده است مهر و موم خواهد شد مگر اینکه موجبی برای تغییر محل باشد .
ماده - 181 - هرگاه در حین مهر و موم ترکه وصیت نامه یا برگهای دیگری پیدا شود که در لفافی مهر و موم شده باشد دادرس مشخصات اوراق و چگونگی مهر و موم و عنوانی که روی آن نوشته شده و نشانه روی لفاف را در صورتمجلس نوشته دادرس و حاضرین اگر معروف باشند و بتوانند امضا کنند امضا می نمایند و اگر امتناع از امضا نمایند امتناع آن ها از امضا نوشته میشود .
ماده - 182 - لفاف مذکور در ماده فوق به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح است فرستاده میشود .
ماده - 183 - اگر از عنوان روی لفاف یا علائم دیگری معلوم شود که برگ ها متعلق به غیر متوفی است دادرس برگ ها را به صاحبان آن رد نموده و رسید دریافت مینماید و مشخصات آن را در صورتمجلس می نویسد و اگر صاحبان برگ ها حاضر نباشند آن را تامین مینماید تا صاحبان آن ها مطالبه نمایند . حکم این ماده در موردی جاری است که معارضی نباشد و الا مطابق ماده قبل رفتار خواهد شد .
ماده - 184 - هرگاه وصیت نامه در لفاف نباشد دادرس اوصاف آن را در صورتمجلس نوشته آن را به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح است می فرستد .
ماده - 185 - دادگاهی که لفاف مذکور در مواد فوق به آنجا فرستاده شده است آن را باز میکند و در صورتی که برگ ها جزء ترکه باشد امانت نگاه میدارد و الا اگر صاحبان آن حاضر باشند به آن ها داده میشود و اگر حاضر نیستند محفوظ می ماند تا صاحبان آن حاضر شوند و اگر معلوم نباشد که برگ ها متعلق به کیست برگ ها در دادگاه می ماند تا صاحب آن معلوم شود .
ماده - 186 - اگر به دادرس در ضمن عملیات مهر و موم اطلاعی راجع به وجود وصیت نامه داده شود دادرس جستجو نموده و چنانچه وصیت نامه موجود باشد به ترتیب مذکور در ماده 184 عمل میکند .
ماده - 187 - در مواردی که وصیت نامه معتبری به نظر دادرس می رسد که آن وصیت نامه مشتمل بر امور فوری باشد دادرس اجازه می دهد که امور مذکور انجام داده شود .
ماده - 188 - در موقع مهر و موم یا برداشتن مهر و موم اشیا یا نوشتجاتی که داخل در ترکه نبوده و متعلق به زن یا شوهر متوفی یا متعلق به غیر باشد به صاحبان آن ها رد و مشخصات اشیا نامبرده در صورتمجلس نوشته میشود .
ماده - 189 - آن مقدار از اثاث البیت و غیره که برای زندگانی عیال و اولاد متوفی ضرورت دارد و همچنین اشیایی که قابل مهر و موم نیست مهر و موم نمی شود و اشیا مزبور در صورتمجلس توصیف میگردد .
ماده - 190 - هزینه ای که برای کفن و دفن متوفی با رعایت شئون او لازم و ضروری است از وجوه نقد برداشته میشود و اگر وجه نقد نباشد از ترکه برداشته شده و به فروش می رسد و بقیه مهر و موم خواهد شد .
ماده - 191 - در صورتی که متوفی مالی نداشته یا مال قابل مهر و موم نباشد دادرس صورتمجلسی تنظیم نموده و این مطلب را در آن قید مینماید .
ماده - 192 - بعد از تحریر ترکه درخواست مهر و موم پذیرفته نمی شود و اگر در اثنا تحریر ترکه درخواست مهر و موم بشود فقط آن مقداری که تحریر نشده است مهر و موم میگردد .
ماده - 193 - اشیا ضایع شدنی یا اشیایی که نگاهداری آن ها مستلزم هزینه بی تناسب است یا اموال کم قیمتی که حمل و نقل و نگاهداری آن ها مستلزم زحمت و اشغال مکان وسیعی است ممکن است مهر و موم نشود و در اینصورت اگر اشیا نامبرده مورد احتیاج اشخاص واجب النفقه نباشد فروخته شده و پول آن در صندوق دادگستری یا یکی از بانک های معتبر تودیع میشود .
فصل - سوم - در برداشتن مهر و موم
ماده - 194 - کسانی که حق درخواست مهر و موم ترکه را دارند میتوانند رفع مهر و موم را هم درخواست نمایند .
ماده - 195 - درخواست برداشتن مهر و موم از دادگاه بخشی میشود که برای رسیدگی به امور ترکه صالح است و هرگاه ترکه در حوزه دادگاه بخش دیگری باشد دادگاه بخش محل وجود ترکه به دستور دادگاه مذکور اقدام به رفع مهر و موم مینماید و صورتمجلس مربوط به این عمل را به دادگاهی که دستور برداشتن مهر و موم را داده است می فرستد .
ماده - 196 - دادگاه بخشی که مهر و موم را بر میدارد روز و ساعت برداشتن مهر و موم را معین و به عموم وراث و وصی و موصی لهم که معروف و محل اقامت آن ها در حوزه آن دادگاه بخش باشد ابلاغ مینماید .
ماده - 197 - نسبت به اشخاص ذی نفع که محل اقامت آن ها خارج از حوزه دادگاه بخش باشد ابلاغ وقت به آن ها لازم نیست و اگر وقت به اشخاص مذکور اطلاع داده نشود دادگاه به جای آن ها متصدی دفتر رسمی یا یک نفر از معتمدین محل را معین و او را دعوت میکند که با حضور او مهر و موم برداشته شود .
ماده - 198 - عدم حضور اشخاصی که وقت برداشتن مهر و موم به آن ها اطلاع داده شده مانع از برداشتن مهر و موم نخواهد بود .
ماده - 199 - در صورتی که بین ورثه غائب یا محجور باشد رفع مهر و موم بعد از تعیین وکیل یا امین برای غائب و تعیین قیم برای محجور به عمل خواهد آمد .
ماده - 200 - دادرس دادگاه بخش میتواند برداشتن مهر و موم را خود انجام دهد یا به کارمند علی البدل رجوع نماید .
ماده - 201 - در موقع برداشتن مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم میشود :
بند - 1 - تاریخ - ساعت - روز - ماه - سال باتمام حروف .
بند - 2 - نام و مشخصات درخواست کننده .
بند - 3 - حضور و اظهارات اشخاص ذی نفع و نمایندگان آن ها و اشخاصی که دادگاه بخش دعوت کرده است .
بند - 4 - مهر و موم صحیح و بی عیب بوده یا دست خورده با توصیف کامل از دستخوردگی .
بند - 5 - نام و سمت کسی که مهر و موم را بر میدارد .
بند - 6 - امضا کسی که مهر و موم را بر میدارد و سایر حاضرین .
ماده - 202 - در موقع برداشتن مهر و موم صورت ریز آنچه از ترکه مهر و موم شده مطابق ترتیب مذکور در تحریر ترکه برداشته خواهد شد و اگر تنظیم صورت ریز ترکه دری که جلسه تمام نشود در آخر هر جلسه آن قسمتی از ترکه که مهر و موم آن برداشته شده مجددا مهر و موم میشود .
ماده - 203 - اگر در ضمن ترکه اشیا یا نوشتجاتی متعلق به غیر باشد و صاحبان آن ها استرداد آن را درخواست نمایند باید به کسی که حق گرفتن اشیا و نوشتجات را دارد رد شود و هرگاه صاحبان اشیا و نوشتجات حاضر نباشند اشیا و نوشتجات نامبرده حفظ میشود تا به صاحبان آن ها رد شود .
ماده - 204 - در موارد زیر مهر و موم بدون تنظیم صورت ریز ترکه برداشته میشود :
بند - 1 - در صورتی که درخواست کننده مهر و موم درخواست رفع مهر و موم را بدون تنظیم صورت ریز ترکه نماید و بین ورثه محجور یا غائب و علت دیگری برای مهر و موم یا تحریر ترکه نباشد .
بند - 2 - در صورتی که مهر و موم به درخواست بستانکار به عمل آمده و ورثه پرداخت طلب او را تعهد نمایند یا بستانکار با برداشتن مهر و موم بدون تنظیم صورت ریز ترکه رضایت دهد و علت دیگری برای مهر و موم یا تحریر ترکه نباشد .
بند - 3 - اگر علت مهر و موم قبل از برداشتن مهر و موم یا در جریان آن مرتفع شود .
ماده - 205 - هرگاه بین ورثه غائب یا محجور باشد و همچنین در صورتی که و ارث متوفی معلوم نباشد در موقع برداشتن مهر و موم ترکه باید تحریر شود .
فصل - چهارم - در تحریر ترکه
ماده - 206 - مقصود از تحریر ترکه تعیین مقدار ترکه و دیون متوفی است .
ماده - 207 - درخواست تحریر ترکه از ورثه یا نماینده قانونی آن ها و وصی برای اداره اموال پذیرفته میشود .
ماده - 208 - امین غائب و قیم محجور باید در ظرف ده روز از تاریخ تعیین و ابلاغ سمت نامبرده به آن ها در صورتی که ترکه تحریر نشده باشد درخواست تحریر ترکه نمایند .
ماده - 209 - در صورتی که سهم محجور از ترکه متوفایی قبل از تعیین قیم معین نشده باشد قیم باید به محض انتصاب خود درخواست تحریر ترکه نماید و همچنین است در صورتی که پس از تعیین قیم سهمی از ترکه متوفایی به محجور برسد .
ماده - 210 - دادگاه بخش برای تحریر ترکه وقتی را که کمتر از یک ماه و بیش از سه ماه از تاریخ نشر آگهی نباشد معین کرده و در یکی از ر وزنامه های کثیرالانتشار آگهی می دهد که ورثه یا نماینده قانونی آن ها بستانکاران و مدیونین به متوفی و کسان دیگری که حقی بر ترکه متوفی دارند در ساعت و روز معین در دادگاه برای تحریر ترکه حاضر شوند . علاوه بر آگهی فوق برای هر یک از ورثه یا نماینده قانونی آن ها و وصی و موصی له اگر معین و در حوزه دادگاه مقیم باشند برای حضور در وقت مقرر احضاریه فرستاده میشود .
ماده - 211 - هرگاه میزان ترکه کمتر از یک هزار ریال باشد آگهی مذکور در ماده فوق لازم نیست و دادگاه وقتی را برای تحریر ترکه معین کرده و به اشخاص ذی نفع که معلوم و در حوزه دادگاه مقیم باشند اطلاع می دهد .
ماده - 212 - غیبت اشخاصی که احضار شده اند مانع از تحریر ترکه نخواهد بود .
ماده - 213 - برای تحریر ترکه صورتی از ترکه برداشته میشود و اینصورت باید مشتمل بر امور زیر باشد :
بند - 1 - توصیف اموال منقول با تعیین بهای آن .
بند - 2 - تعیین اوصاف و وزن و عیار نقره و طلا آلات .
بند - 3 - مبلغ و نوع نقدینه .
بند - 4 - بها و نوع برگهای بهادار .
بند - 5 - اسناد با ذکر خصوصیات آن ها .
بند - 6 - نام رقبات غیر منقول .
ماده - 214 - ارزیابی اموال منقول به توسط ارزیابی که مورد تراضی ورثه یا مورد اعتماد دادرس باشد به عمل می آید .
ماده - 215 - مطالبات و بدهی متوفی که به موجب احکام نهایی و اسناد رسمی یا دفاتر و برگه ای مربوط به متوفی یا اقرار مدیونین و ورثه مسلم است نیز در صورت ترکه نوشته میشود .
ماده - 216 - در موقع تحریر ترکه صورتمجلسی برداشته میشود که مشتمل بر امور زیر باشد :
بند - 1 - نام و سمت متصدی تحریر ترکه .
بند - 2 - نام و مشخصات کسانی که احضار شده و کسانی که حاضر شده اند .
بند - 3 - محلی که تحریر ترکه در آنجا صورت میگیرد .
بند - 4 - اظهارات اشخاص راجع به دارایی و بدهی و ترکه متوفی .
بند - 5 - نام و مشخصات کسی که اسناد و اموال به او داده میشود .
ماده - 217 - اگر در ضمن ترکه دفاتر بازرگانی باشد جاهای سفید آن با دو خط متقاطع پر میشود و اگر دفاتر مطابق قانون پلمت نشده باشد متصدی تحریر ترکه صفحات دفتر را امضا مینماید و اگر بین صفحه هایی که نوشته شده جای سفید مانده باشد آنجا دو خط متقاطع کشیده میشود .
ماده - 218 - در مدتی که ترکه تحریر میشود تصرف در ترکه ممنوع است مگر تصرفاتی که برای اداره و حفظ ترکه لازم است .
ماده - 219 - عملیات اجرایی راجع به بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه معلق می ماند .
ماده - 220 - مرور زمان نسبت به مطالبات متوفی در مدت تحریر ترکه جاری نمی شود .
ماده - 221 - دعاوی راجعه به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف میشود ولی به درخواست مدعی ممکن است خواسته تامین شود .
ماده - 222 - صورت ترکه و همچنین صورتمجلس تحریر ترکه در دفتر دادگاه بایگانی میشود و اشخاص ذی نفع میتوانند به آن مراجعه نموده و رونوشت بگیرند .
ماده - 223 - هرگاه در موقع تحریر ترکه اختلافی بین ورثه راجع به اداره ترکه باشد دادگاه سعی میکند که اختلاف آن ها به طریق مسالمت مرتفع شود و الا به درخواست یکی از ورثه کسی را از ورثه یا غیر آن ها برای حفظ ترکه موقتا معین مینماید .
ماده - 224 - خاتمه تحریر ترکه به ورثه اطلاع داده میشود و هرگاه ورثه یا اقامتگاه آن ها معین نباشد اطلاع مزبور به وسیله آگهی در ر وزنامه خواهد شد .
فصل - پنجم - راجع به دیون متوفی
مبحث - 1 - استیفا دین از ترکه
ماده - 225 - دیون و حقوقی که به عهده متوفی است بعد از هزینه کفن و دفن و تجهیز متوفی و سایر هزینه های ضروری از قبیل هزینه حفظ و اداره ترکه باید از ترکه داده شود .
ماده - 226 - ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند و اگر ترکه برای ادا تمام دیون کافی نباشد ترکه ما بین تمام بستانکاران به نسبت طلب آن ها تقسیم میشود مگر اینکه آن را بدون شرط قبول کرده باشند که در اینصورت مطابق ماده 246 مسئول خواهند بود . در موقع تقسیم دیونی که به موجب قوانین دارای حق تقدم و رجحان هستند رعایت خواهد شد بستانکاران زیر هر یک به ترتیب حق تقدم بر دیگران دارند :
طبقه - 1 -
بند - الف - حقوق خدمه خانه برای مدت سال آخر قبل از فوت .
بند - ب - حقوق خدمتگذاران بنگاه متوفی برای مدت شش ماه قبل از فوت .
بند - ج - دستمزد کارگرانی که روزانه یا هفتگی مزد می گیرند برای مدت سه ماه قبل از فوت .
طبقه - 2 - طلب اشخاصی که مال آن ها به عنوان ولایت یا قیمومت تحت اداره متوفی بوده نسبت به میزانی که متوفی از جهت ولایت و یا قیمومت مدیون شده است . این نوع طلب در صورتی دارای حق تقدم خواهد بود که موت در دوره قیمومت یا ولایت و یا در ظرف یک سال بعد از آن واقع شده باشد .
طبقه - 3 - طلب پزشک و دارو فروش و مطالباتی که به مصرف مداوای متوفی و خانواده اش در ظرف سال قبل از فوت رسیده است .
طبقه - 4 -
بند - الف - نفقه زن مطابق ماده 1206 قانون مدنی .
بند - ب - مهریه زن تا میزان ده هزار ریال .
طبقه - 5 - سایر بستانکاران .
ماده - 227 - اگر چیزی از ترکه در مقابل دینی رهن باشد مرتهن نسبت به مال مرهون بر سایر بستانکاران مقدم است و اگر بهای مال مرهون از طلب مرتهن زاید باشد مقدار زاید ما بین بستانکاران تقسیم میشود و اگر کمتر باشد مرتهن نسبت به باقیمانده طلب خود مانند سایر بستانکاران خواهد بود .
ماده - 228 - ورثه میتوانند دیون را از ترکه یا از مال خود ادا نمایند .
ماده - 229 - تصرفات ورثه در ترکه از قبیل فروش و صلح و هبه و غیره نافذ نیست مگر بعد از اجازه بستانکاران و یا ادا دیون .
ماده - 230 - ورثه در مقابل بستانکاران ضامن نقص یا تلف ترکه نیستند مگر اینکه نقص یا تلف مستند به تقصیر آن ها باشد .
ماده - 231 - دیون موجل متوفی بعد از فوت حال میشود .
ماده - 232 - دعوی بر میت اعم از دین یا عین باید به طرفیت ورثه و یا نماینده قانونی آن ها اقامه شود هر چند ترکه در ید و ارث نباشد لیکن مادامی که ترکه به دست آن ها نرسیده است مسئول ادا دیون نخواهند بود .
ماده - 233 - اثبات دعوی به طرفیت بعضی از ورثه نسبت به سهم همان بعض موثر است و و ارث دیگر که طرف دعوی نبوده میتواند بر حکمی که به طرفیت بعضی از ورثه صادر شده اعتراض نماید .
ماده - 234 - ورثه میتوانند برای اثبات طلب یا حقی برای متوفی اقامه دعوی کنند هر چند بعد از ثبوت حق چیزی عاید آن ها نشود مثل اینکه دین متوفی مستغرق ترکه او باشد .
ماده - 235 - بستانکار از متوفی نیز در صورتی که ترکه به مقدار کافی برای ادا دین در ید ورثه نباشد میتواند بر کسی که او را مدیون متوفی می داند یا مدعی است که مالی از ترکه متوفی در ید او است اقامه دعوی کند .
ماده - 236 - در مورد ماده قبل اگر طلب از متوفی محرز نباشد مدعی باید طلب خود را از متوفی به طرفیت ورثه اثبات و پس از آن دعوی خود را بر کسی که مدیون متوفی یا مالی از متوفی نزد او می داند اقامه کند و میتواند بر هر دودر یک دادخواست اقامه دعوی نماید .
ماده - 237 - در مواردی که برای ادا دیون متوفی وصی معین شده است اثبات دین به طرفیت وصی و ورثه خواهد شد .
ماده - 238 - در مورد ترکه متوفای بلاوارث که مدیر ترکه معین میشود اثبات دین به طرفیت مدیر ترکه میگردد .
ماده - 239 - در دعاوی راجع به عین طرف دعوی کسی است که عین در دست او است خواه و ارث باشد یا غیر و ارث مگر اینکه آن کس مقر باشد که عین جزء ترکه است که در اینصورت مدعی باید برای اثبات ادعا خود بر تمام ورثه اقامه دعوی نماید .
ماده - 240 - ورثه متوفی میتوانند ترکه را قبول کرده که دیون متوفی را بپردازند و یا ترکه را واگذار و رد کنند که به بستانکاران داده شود و نیز میتوانند قبول یا رد خود را منوط به تحریر ترکه نمایند و پس از تحریر ترکه دیون و ترکه را مطابق صورت تحریر قبول یا رد نمایند و یا تصفیه ترکه را از دادگاه بخواهند .
ماده - 241 - قیم محجور و امین غایب نمیتوانند ترکه و دیون را به طور مطلق قبول نمایند ولی میتوانند مطابق صورت تحریر ترکه قبول کنند .
مبحث - 2 - قبول ترکه
ماده - 242 - قبول ترکه ممکن است صریح باشد یا ضمنی . قبول صریح آن است که به موجب سند رسمی یا عادی قبول خود را به دادگاه اطلاع بدهند . قبول ضمنی آن است که عملیاتی در ترکه نمایند که کاشف از قبول ترکه و ادا دیون باشد از قبیل بیع و صلح و هبه و رهن و امثال آن که به طور وضوح کشف از قبول ترکه نماید .
ماده - 243 - حفظ ترکه و جمع آوری درآمد و وصول مطالبات و به طور کلی اقدامات راجع به اداره ترکه کاشف از قبول آن نخواهد بود .
ماده - 244 - اگر چیزی از ترکه در معرض تلف بوده یا حفظ آن محتاج به هزینه ای باشد که متناسب با بهای آن نیست و ارث میتواند آن را بفروشد و این عمل قبول ضمنی ترکه محسوب نمی شود . و همچنین در صورتی که برای هزینه کفن و دفن میت و هزینه ضروری دیگر فروش قسمتی از ترکه لازم باشد این عمل قبول ضمنی ترکه محسوب نیست .
ماده - 245 - اگر و ارثی قبل از قبول یا رد ترکه فوت کند ورثه آن و ارث به جای او میتوانند ترکه را قبول یا رد نمایند .
ماده - 246 - هرگاه بعضی از ورثه ترکه را قبول و بعضی رد باید ترکه باید تحریر شود و بعد از تحریر هم میتوانند قبول یا رد نمایند .
ماده - 247 - وارثی که ترکه را قبول کرده است مادامی که تصرف در ترکه نکرده میتواند رد نماید .
ماده - 248 - در صورتی که ورثه ترکه را قبول نمایند هر یک مسئول ادا تمام دیون به نسبت سهم خود خواهند بود مگر اینکه ثابت کنند دیون متوفی زاید بر ترکه بوده یا ثابت کنند که پس از فوت متوفی ترکه بدون تقصیر آن ها تلف شده و باقیمانده ترکه برای پرداخت دیون کافی نیست که در اینصورت نسبت به زاید از ترکه مسئول نخواهند بود .
مبحث - 3 - رد ترکه
ماده - 249 - وارثی که ترکه را رد میکند باید کتبا یا شفاها به دادگاه اطلاع بدهد اطلاع مزبور در دفتر مخصوصی ثبت خواهد شد این رد نباید معلق یا مشروط باشد .
ماده - 250 - رد ترکه باید در مدت یک ماه از تاریخ اطلاع و ارث به فوت مورث به عمل آید اگر در مدت نامبرده رد ترکه به عمل نیاید در حکم قبول و مشمول ماده 248 خواهد بود .
ماده - 251 - در صورتی که ترکه تحریر شده باشد مدت مذکور فوق از تاریخ ابلاغ خاتمه تحریر ترکه به و ارث شروع میشود .
ماده - 252 - اگر وارثی قبل از رد ترکه فوت شود حق رد به ورثه او منتقل میشود .
ماده - 253 - اگر و ارث عذرموجهی برای عدم اظهار رد در مدت مقرر داشته باشد دادگاه میتواند مهلت مذکور را تمدید یا تجدید کند .
ماده - 254 - هرگاه تمام ورثه ترکه را رد نمایند در حکم ترکه متوفای بلاوارث بوده و مطابق مقررات فصل هشتم این باب رفتار میشود لیکن اگر از دیون متوفی زائدی بماند مال ورثه خواهد بود .
مبحث - 4 - قبول دیون مطابق صورت تحریر ترکه
ماده - 255 - در صورتی که ورثه فقط مطابق صورت تحریر ترکه ، ترکه و دیون را قبول کنند باید در ظرف مدت یک ماه از تاریخ فوت مورث این مطلب را به دادگاه بخش اطلاع دهند در اینصورت ورثه ملزمند که دیون متوفی را در حدود صورت ترکه بپردازند هر چند بعد از تنظیم صورت تحریر ترکه ادعای طلب شده باشد .
ماده - 256 - اطلاع مذکور فوق در صورتی موثر است که قبلا ترکه تحریر شده یا بعدا تحریر شود .
ماده - 257 - بعد از تحریر ترکه نیز ورثه میتوانند در ظرف یک ماه از تاریخ اطلاع به خاتمه تحریر ترکه قبول یا رد خود را اظهار نمایند و دادگاه بخش میتواند به حسب اقتضا این مدت را زیاد کند .
ماده - 258 - در صورتی که بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده و بعضی رد نمایند وارثی که ترکه را قبول کرده است اقدامات لازمه را برای اداره ترکه و ادا دیون و حقوق و وصول مطالبات و غیره انجام می دهد و وارثی که ترکه را رد کرده است حق هیچگونه اعتراضی به عملیات او ندارد لیکن اگر پس از تصفیه ترکه چیزی از ترکه بماند سهم الارث وارثی که ترکه را رد کرده است به او داده خواهد شد . در اینصورت وارثی که ترکه را قبول کرده در ازای زحمتی که برای اداره کردن ترکه نسبت به سهم سایرین متحمل شده مستحق دستمزد خواهد بود تشخیص میزان دستمزد در صورت عدم تراضی با دادگاه است .
ماده - 259 - در صورت تحریر ترکه وارثی که در مدت مقرر قبول یا رد خود را اظهار نکرده باشد در حکم کسی است که مطابق صورت تحریر ترکه دیون را قبول کرده باشد .
مبحث - 5 - تصفیه
ماده - 260 - مقصود از تصفیه ترکه تعیین دیون و حقوق برعهده متوفی و پرداخت آن ها و خارج کردن مورد وصیت از ماترک است .
ماده - 261 - وصی و هر یک از ورثه میتوانند از دادگاه کتبا تصفیه ترکه را بخواهند .
ماده - 262 - هرگاه بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده باشند سایر ورثه نمیتوانند تصفیه ترکه را بخواهند .
ماده - 263 - دادگاه بخش پس از درخواست تصفیه منتهی تا یک هفته یک یا چند نفر را به سمت مدیر تصفیه معین مینماید و آن ها تحت نظر دادرس امور تصفیه را انجام می دهند . و اگر اداره تصفیه در محل موجود باشد آن را به اداره نامبرده مراجعه می نمایند . اداره تصفیه میتواند یک یا چند نفر را به سمت مدیر تصفیه معین نماید که تحت نظر آن ها امور تصفیه را انجام دهند .
ماده - 264 - در صورتی که متوفی وصی برای اداره اموال داشته باشد امر تصفیه به وصی واگذار میشود .
ماده - 265 - شکایت از عملیات مدیر تصفیه راجع به دادگاهی است که مدیر تصفیه را معین و دادرس به حسب اقتضا مورد دستور لازم به مدیر تصفیه می دهد و نیز میتواند مدیر تصفیه را تغییر دهد .
ماده - 266 - پس از تعیین مدیر تصفیه اموال به مدیر تصفیه تسلیم میشود و در صورتی که ترکه تحریر نشده باشد مطابق فصل چهارم این باب تحریر میشود .
ماده - 267 - پس از تعیین حقوق و دیون متوفی و پرداخت آن و اخراج مورد وصیت اگر از ترکه چیزی باقی بماند باقیمانده ترکه به ورثه داده میشود .
ماده - 268 - مدیر تصفیه باید مطالبات متوفی را وصول و از خراب و ضایع شدن اموالی که در معرض خرابی و تضییع است جلوگیری کرده و آن ها را به فروش برساند در نگاهداری اموال مواظبت نموده و تعمیرات ضروری اموال غیر منقول را بنماید از تعطیل کارخانه و یا تجارتخانه متوفی در صورتی که دایر باشد جلوگیری کند - درآمد ترکه و محصول را جمع آوری نموده و نظر به مقتضیات انبار نماید و یا به فروش برساند مواد اولیه را که برای دائر ماندن بنگاه صنعتی و یا بازرگانی متوفی لازم است تحصیل و یا تجدید کند .
ماده - 269 - مدیر تصفیه کلیه اقداماتی که برای اداره ترکه لازم است به عمل می آورد ولی نباید از حدود اقداماتی که عادتا برای انجام ماموریت او لازم بوده خارج شود .
ماده - 270 - بعد از تحریر ترکه مدیر تصفیه وقتی را برای رسیدگی تعیین و به ورثه و بستانکاران و اشخاص ذی نفعی که خود را معرفی کرده اند اطلاع می دهد که در وقت معین حاضر شوند .
ماده - 271 - مدیر تصفیه در وقت مقرر شروع به رسیدگی نموده و پس از رسیدگی کلیه دیون و حقوقی را که به ترکه تعلق میگیرد تادیه مینماید .
ماده - 272 - بستانکاری که در موعد مقرر برای تحریر ترکه خود را معرفی نکرده یا پس از معرفی طلب او تصدیق نشده باشد میتواند در دادگاه صلاحیت دار تا مقداری که از ترکه به ورثه داده شده است بر ورثه اقامه دعوی نماید . و اگر چیزی به ورثه نرسیده یا آنچه رسیده است کافی برای تادیه طلب نباشد میتواند بر بستانکاران دیگر که ترکه به آن ها داده شده برای اخذ حصه غرمایی خود اقامه دعوی نماید .
ماده - 273 - کسی که ادعای طلبی نموده و طلب او تصدیق نشده باشد و نیز کسی که طلب او کسر شده یا حق رهن و یا حق رجحان او منظور نشده میتواند در دادگاه صلاحیت دار اقامه دعوی نماید .
ماده - 274 - تصفیه ترکه متوفی در صورتی که متوفی بازرگان باشد تابع مقررات تصفیه امور بازرگان متوقف است .
ماده - 275 - فروش اموال متوفی به توسط مدیر تصفیه باید به طریق مزایده باشد مگر اموالی که دارای نرخ معینی است یا تمام اشخاص ذی نفع در قیمت آن موافق باشند ترتیب مزایده در آیین نامه وزارت دادگستری معین میشود .
فصل - ششم - راجع به وصیت
ماده - 276 - وصیت نامه اعم از اینکه راجع باشد به وصیت عهدی یا تملیکی منقول یا غیر منقول ممکن است به طور رسمی یا خودنوشت یا سری تنظیم شود .
ماده - 277 - ترتیب تنظیم وصیت نامه رسمی و اعتبار آن به طوری است که برای اسناد تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی مقرر است .
ماده - 278 - وصیت نامه خودنوشت در صورتی معتبر است که تمام آن به خط موصی نوشته شده و دارای تاریخ روز و ماه و سال به خط موصی بوده و به امضا او رسیده باشد .
ماده - 279 - وصیت نامه سری ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد ولی در هر صورت باید به امضا موصی برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین میگردد امانت گذارده میشود .
ماده - 280 - کسی که سواد ندارد نمی تواند به ترتیب سری وصیت نماید .
ماده - 281 - کسی که نمی تواند حرف بزند هرگاه بخواهد وصیت نامه سری تنظیم کند باید تمام وصیت نامه را به خط خود نوشته و امضا نماید و نیز در حضور مسئول دفتر رسمی روی وصیت نامه بنویسد که این برگ وصیت نامه او است و در اینصورت مسئول دفتر باید روی پاکت یا لفافی که وصیت نامه در او است بنویسد که عبارت مزبور را موصی در حضور او نوشته است .
ماده - 282 - وصیت نامه سری را موصی همه وقت میتواند به ترتیبی که برای استرداد اسناد امانتی مقرر است استرداد نماید .
ماده - 283 - در موارد فوق العاده از قبیل جنگ یا خطر مرگ فوری و امراض ساریه و مسافرت در دریا که مراوده نوعا مقطوع و به این جهت موصی نمی تواند به یکی از طرق مذکور وصیت کند ممکن است وصیت به طریقی که در مواد بعد ذکر میشود واقع شود .
ماده - 284 - افراد و افسران نظامی و کسانی که در ارتش اشتغال به کاری دارند میتوانند نزدیک نفر افسر یا هم ردیف او با حضور دو گواه وصیت خود را شفاها اظهار نمایند .
ماده - 285 - در صورتی که نظامی یا کسی که در ارتش اشتغال به کاری دارد بیمار یا مجروح باشد ممکن است وصیت خود را در حضور رییس بهداری ارتش و مدیر بیمارستان که موصی آنجا است اظهار نماید .
ماده - 286 - اشخاصی میتوانند به ترتیب مذکور در دو ماده قبل وصیت نمایند که در جنگ یا مامور عملیات جنگی باشند و یا در محلی زندانی یا محصور باشند که مراوده ای با خارج نباشد .
ماده - 287 - در سایر موارد مذکور در ماده 283 موصی میتواند در حضور دو نفر گواه وصیت خود را اظهار نماید و یکی از آن دو گواه اظهارات او را با تعیین تاریخ روز و ماه و سال و محل وقوع وصیت نوشته و موصی و گواه ها آن را امضا می نمایند و اگر موصی نتواند امضا کند گواه ها این نکته را در وصیت نامه قید میکنند .
ماده - 288 - اشخاصی که مطابق ماده 284 و 285 وصیت نزد آن ها شده و همچنین گواه های مذکور در ماده قبل در اول زمان امکان باید در اداره ثبت اسناد یا محلی که در آیین نامه وزارت دادگستری تعیین میشود حاضر شده وصیت نامه را مطابق مقررات راجع به امانت گذاردن اسناد امانت بگذارند و ضمنا اعلام کنند که این آخرین وصیت موصی است که با داشتن اهلیت اظهار داشته .
ماده - 289 - در صورتی که اشخاص مذکور در ماده 284 و 285 اظهارات موصی را ننوشته باشند در اول زمان امکان نزد دادرس دادگاه بخشی که به او دسترسی دارند حاضر شده و اظهارات موصی را با تاریخ و محل وقوع وصیت و اهلیت موصی شفاها اظهار میدارند . اظهارات مزبور در صورتمجلس نوشته شده و به امضا دادرس دادگاه بخش و گواه ها می رسد .
ماده - 290 - وصیتی که مطابق مواد قبل ( در موارد غیر عادی ) واقع میشود بعد از گذشتن یک ماه از تاریخ مراجعت و رسیدن موصی به محلی که بتواند به یکی از طرق مذکور در ماده 276 وصیت کند یا گذشتن یک ماه از تاریخ باز شدن راه و مرتفع شدن مانعی که به واسطه آن مانع نتوانسته موصی به یکی از طرق مذکور وصیت نماید بی اعتبار میشود مشروط به اینکه در مدت نامبرده موصی متمکن از وصیت باشد .
ماده - 291 - هر وصیتی که به ترتیب مذکور در این فصل واقع نشده باشد در مراجع رسمی پذیرفته نیست مگر اینکه اشخاص ذی نفع در ترکه به صحت وصیت اقرار نمایند .
ماده - 292 - هر دادگاه - اداره - بنگاه یا شخصی که وصیت نامه به او سپرده شده و نیز دادگاهی که در موارد فوق العاده وصیت در آنجا اظهار گردیده مکلف است بعد از اطلاع به فوت موصی وصیت نامه یا صورتمجلس راجع به وصیت را به دادگاه بخشی که برای رسیدگی به امور راجع به ترکه متوفی صالح است بفرستد اعم از اینکه وصیت نامه نامبرده به حسب قانون قابل ترتیب اثر باشد یا نباشد و هرگاه وصیت نامه متعدد باشد باید تمام آن ها فرستاده شود .
ماده - 293 - هرگاه کسی که وصیت نامه نزد او است خارج از مقر دادگاه بخش مذکور فوق باشد میتواند وصیت نامه را به دادگاه محل خود تسلیم نماید و آن دادگاه مکلف است فورا وصیت نامه را به دادگاه بخش نامبرده بفرستد .
ماده - 294 - دادگاه بخش در آگهی که برای اداره یا تصفیه ترکه یا تصدیق حصر وراثت میشود قید میکند که هر کس وصیت نامه ایاز متوفی نزد او است در مدت سه ماه به دادگاهی که آگهی نموده بفرستد و پس از گذشتن این مدت هر وصیت نامه ای ( جز وصیت نامه رسمی و سری ) ابراز شود از درجه اعتبار ساقط است .
ماده - 295 - پس از گذشتن مدت مذکور فوق دادگاه بخش وقتی را برای افتتاح وصیت نامه تعیین و به اشخاصی که وراثت آن ها معلوم است اطلاع می دهد که در وقت مزبور حاضر شوند .
ماده - 296 - هنگام ابراز وصیت نامه دادرس دادگاه بخش باید با حضور نماینده دادستان یا مدیر دفتر صورتمجلسی مشتمل بر خلاصه وصیت و اینکه وصیت نامه در حضور او باز شده و خصوصیات وصیت نامه از قبیل مهر و موم و غیره تنظیم و به امضا حضار برساند . وصیت نامه سری را دادرس دادگاه بخش با حضور اشخاصی باز مینماید که لفاف آن را امضا یا مهر کرده و در تاریخ باز کردن زنده و در مقر دادگاه حاضر هستند . اصل وصیت نامه که مطابق این ماده نزد دادرس دادگاه بخش باز میشود به دفتر امانات ثبت فرستاده میشود و رونوشت آن در دفتر دادگاه می ماند - اشخاص ذی نفع میتوانند از آن رونوشت بگیرند .
ماده - 297 - بعد از باز شدن وصیت نامه دادگاه بخش به اشخاصی که وصیت به نفع آن ها شده یا کسانی که وصی معین شده اند مراتب را اطلاع می دهد .
ماده - 298 - وصیت نامه وقتی معتبر است که تمام آن موجود باشد و ادعا فقدان وصیت نامه اعم از اینکه این دعوی نسبت به تمام وصیت نامه یا قسمتی از آن باشد مسموع نیست .
ماده - 299 - ترتیب صدور سند مالکیت به نام ورثه یا موصی له نسبت به اموال غیر منقول که به نام مورث ثبت شده است در آیین نامه وزارت دادگستری معین میشود .
فصل - هفتم - در تقسیم
ماده - 300 - در صورت تعدد ورثه هر یک از آن ها میتوانند از دادگاه درخواست تقسیم سهم خود را از سهم سایر ورثه بخواهند .
ماده - 301 - ولی و وصی و قیم هر وارثی که محجور باشد و امین غائب و جنین و کسی که سهم الارث بعضی از ورثه به او منتقل شده است و همچنین موصی له و وصی راجع به موصی به در صورتی که وصیت به جز مشاع از ترکه شده باشد حق درخواست تقسیم را دارند .
ماده - 302 - نسبت به درخواست تقسیم مرور زمان جاری نیست و کسانی که ذی حق در درخواست تقسیم هستند همه وقت میتوانند این درخواست را بنمایند .
ماده - 303 - هرگاه یکی از ورثه متوفی غائب مفقودالاثری باشد که وکیل نداشته و درخواست تقسیم اموال متوفی بشود بدوا برای غائب امین معین میشود و بعد تقسیم به عمل می آید .
ماده - 304 - درخواست تقسیم باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد :
بند - 1 - نام و مشخصات درخواست کننده و متوفی .
بند - 2 - ورثه و اشخاص دیگری که ترکه باید بین آن ها تقسیم شود و سهام هر یک .
ماده - 305 - پس از وصول درخواست هرگاه دادگاه محتاج به توضیحاتی باشد درخواست کننده را احضار نموده و توضیحاتی که لازم است از او می خواهد .
ماده - 306 - دادگاه برای رسیدگی به موضوع درخواست تعیین جلسه نموده و درخواست کننده و اشخاص ذی نفع را احضار مینماید .
ماده - 307 - درخواست کننده تقسیم میتواند زمینه هایی برای تقسیم ترکه تهیه نموده و به دادگاه تسلیم نماید در اینصورت مراتب در احضاریه نوشته شده و تذکر داده میشود که مراجعه به زمینه های نامبرده در دفتر دادگاه مانعی ندارد .
ماده - 308 - وقت رسیدگی باید طوری معین شود که فاصله بین ابلاغ احضاریه و روز دادرسی کمتر از ده روز نباشد .
ماده - 309 - اشخاص ذی نفع میتوانند در دادگاه حاضر شده به تراضی قراری راجع به مقدمات تقسیم یا طرز تقسیم اموال بگذارند . در اینصورت دادگاه صورتمجلسی مشتمل بر قرارداد نامبرده تنظیم مینماید .
ماده - 310 - هرگاه یک یا چند نفر از اشخاص ذی نفع در تنظیم قرارداد مذکور فوق شرکت نداشته و رضایت خود را اظهار ننموده باشند دادگاه نتیجه تصمیمی را که مربوط به شخص غائب است به او اعلام مینماید با ذکر اینکه میتواند در ظرف مدت معینی در دفتر دادگاه حاضر شده و به قرارداد مراجعه نموده و رضایت یا عدم رضایت خود را اعلام دارد .
ماده - 311 - در اخطار مذکور در فوق قید میگردد که هرگاه شخص غائب در مدت معینه در دفتر حاضر نگردد و یا رضایت و عدم رضایت خود را اظهار نکند برطبق قرار مذکور در ماده 309 قضیه حل خواهد شد .
ماده - 312 - هرگاه شخص غائب در اثر عذرموجهی حاضر نشده باشد و درخواست وقت جدیدی نماید تا رضایت و عدم رضایت خود را اعلام دارد دادگاه وقت جدیدی برای او معین خواهد نمود .
ماده - 313 - در صورتی که تمام ورثه و اشخاصی که در ترکه شرکت دارند حاضر و رشید باشند به هر نحوی که بخواهند میتوانند ترکه را ما بین خود تقسیم نمایند لیکن اگر ما بین آن ها محجور یا غائب باشد تقسیم ترکه به توسط نمایندگان آن ها در دادگاه به عمل می آید .
ماده - 314 - در صورتی که ورثه تراضی درب های اموال غیر منقول مورد درخواست تقسیم ننماید اموال نامبرده باید به توسط کارشناس ارزیابی شود و اموال منقول در صورتی ارزیابی میگردد که به ارزیابی در موقع تحریر ترکه به جهاتی نتوان ترتیب اثر داد . ترتیب انتخاب کارشناس و مقررات راجع به کارشناس که در آیین دادرسی مقرر است در تقسیم رعایت میشود .
ماده - 315 - کارشناس باید بهای اموال مورد درخواست تقسیم و قابل قسمت بودن و یا قابل قسمت نبودن آن ها را معین و سهام را تعدیل نماید . کارشناس باید برای ارزیابی اموال بهای روز ارزیابی را در نظر بگیرد .
ماده - 316 - تقسیم طوری به عمل می آید که برای هر یک از ورثه از هر نوع اموال حصه ای معین شود و اگر بعضی از اموال بدون زیان قابل قسمت نباشد ممکن است آن را در سهم بعضی از ورثه قرارداد و برابر بهای آن از سایر اموال در سهم دیگران منظور نمود و اگر تعدیل محتاج به ضمیمه پول به اموال باشد به ضمیمه آن تعدیل میشود .
ماده - 317 - در صورتی که مالی اعم از منقول یا غیر منقول قابل تقسیم و تعدیل نباشد ممکن است فروخته شده بهای آن تقسیم شود . فروش اموال به ترتیب عادی به عمل می آید مگر آن که یکی از ورثه فروش آن را به طریق مزایده درخواست کند .
ماده - 318 - در صورتی که بعضی از ورثه مدیون متوفی باشند ممکن است دین را در سهم خود آن ها قرارداد .
ماده - 319 - در صورتی که پس از تعدیل سهام ورثه به تعیین حصه تراضی ننمایند سهام آن ها به قرعه معین میشود .
ماده - 320 - در موردی که تقسیم از طریق قرعه انجام میگردد باید جلسه ای که برای قرعه معین شده به اشخاص ذی نفع اطلاع داده شود و اگر بعضی از اشخاص نامبرده حاضر نشوند دادگاه بخش به درخواست اشخاص حاضر اقدام به قرعه و تعیین سهام مینماید .
ماده - 321 - هرگاه یکی از ورثه غائب یا محجور باشد برای غائب و محجور امین یا قیم معین و پس از آن تقسیم به عمل می آید .
ماده - 322 - پس از تمام شدن تقسیم دادگاه صورتمجلسی تنظیم نموده و در آن مقدار ترکه و سهم هر یک از وراث و آنچه برای تادیه دیون و اجرا وصیت منظور شده تصریح مینماید .
ماده - 323 - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضا یا مهر صاحبان سهام و امضا دادرس دادگاه برسد و هرگاه بعضی از صاحبان سهام نباشند یا نتوانند و یا نخواهند امضا کنند جهت امضا نکردن آن ها در صورتمجلس قید میشود و این صورتمجلس در دفترخانه دادگاه باقی خواهد ماند .
ماده - 324 - دادگاه برطبق صورتمجلس مذکور در دو ماده فوق تقسیم نامه به عده صاحبان سهام تهیه نموده و به آن ها ابلاغ و تسلیم مینماید . این تصمیم دادگاه حکم شناخته شده و از تاریخ ابلاغ در حدود قوانین قابل اعتراض و پژوهش و فرجام است .
ماده - 325 - هر یک از ورثه پس از تقسیم مالک مستقل سهم خود خواهد بود و هر تصرفی که بخواهد مینماید و به حصه دیگران حقی ندارد .
ماده - 326 - مقررات قانون مدنی راجع به تقسیم در مورد تقسیم ترکه جاری است و نیز مقررات راجع به تقسیم که در این قانون مذکور است در مورد تقسیم سایر اموال جاری خواهد بود .
فصل - هشتم - در ترکه متوفای بلاوارث
ماده - 327 - در صورتی که و ارث متوفی معلوم نباشد به درخواست دادستان یا اشخاص ذی نفع برای اداره ترکه مدیر معین میشود .
ماده - 328 - در مورد ماده فوق دادستان مکلف است مراقبت نماید اقداماتی که برای حفظ ترکه لازم است به عمل آید و از دادگاه تعیین مدیر ترکه را بخواهد .
ماده - 329 - پس از وصول درخواست دادگاه باید منتهی تا یک هفته مدیر ترکه را معین نماید .
ماده - 330 - در صورتی که متوفی برای اجرا وصیت خود وصی معین کرده باشد اداره ترکه به وصی واگذار میشود .
ماده - 331 - هرگاه متوفی محجور بوده و وصی داشته است اداره ترکه به وصی یا قیم واگذار میشود .
ماده - 332 - در غیر موارد مذکور در دو ماده فوق اداره ترکه به کسی که مورد اعتماد دادرس است واگذار خواهد شد .
ماده - 333 - مقررات مواد 265 و 266 و 268 و 269 و 270 و 271 و 273 و 274 و 275 نسبت به ترکه متوفایی هم که و ارث او معلوم نیست جاری خواهد بود .
ماده - 334 - مدیر ترکه پس از تحریر ترکه دیون و واجبات مالی متوفی را ادا کرده مورد وصیت را در صورتی که وصیت شده باشد خارج و باقیمانده ترکه را از اموال منقول و غیر منقول و وجه نقد که در تصرف دولت یا بنگاه های بازرگانی و صرافی و غیره یا اشخاصی است به دادستان تسلیم میکند که به ترتیب مقرر در آیین نامه وزارت دادگستری نگاهداری نمایند .
ماده - 335 - اگر از تاریخ تحریر ترکه تا ده سال و ارث متوفی معلوم شود ترکه به او داده میشود و پس از گذشتن مدت نامبرده باقیمانده ترکه به خزانه دولت تسلیم میشود و ادعا حقی نسبت به ترکه از کسی به هر عنوان که باشد پذیرفته نیست .
ماده - 336 - در صورتی که قبل از انقضا مدت مذکور فوق ادعا حقی بر متوفی بشود و حق نامبرده به موجب سند رسمی یا حکم قطعی دادگاه ثابت شده باشد مدیر ترکه باید بپردازد و در صورتی که حقی به موجب نوشتجات یا دفاتر متوفی محرز شود مدیر ترکه با موافقت دادستان میتواند آن را بپردازد و اگر ترکه به دادستان داده شده باشد او خواهد پرداخت و چنانچه ادعا به ترتیب مذکور ثابت و محرز نشود مدعی میتواند به طرفیت مدیر ترکه و در صورتی که ترکه به دادستان داده شده باشد به طرفیت او اقامه دعوی نماید .
فصل - نهم - راجع به ترکه اتباع خارجه
ماده - 337 - جز آنچه در این فصل ذکر میشود مهر و موم و برداشتن مهر و موم و تحریر و اداره ترکه اتباع خارجه به همان طریقی خواهد بود که مطابق این قانون برای ترکه اتباع ایران مقرر است .
ماده - 338 - هرگاه تبعه خارجه در ایران یا در خارجه فوت شود و در ایران دارای مالی باشد دادرس دادگاه بخش محلی که مال متوفی در آنجا واقع است به درخواست هر ذی نفع یا به درخواست کنسول دولت متبوع متوفی به حفظ و تصفیه امر ترکه اقدام مینماید و در صورتی که متوفی و ارث یا قائم مقام در ایران نداشته باشد بدون درخواست هم دادرس پس از اطلاع اقدام به حفظ و تصفیه ترکه مینماید .
ماده - 339 - دادگاه بخش پس از وصول درخواست ذی نفع یا کنسول و به محض اطلاع از فوت در مورد اخیر ماده فوق وقتی را که از تاریخ وصول درخواست یا اطلاع متجاوز از 48 ساعت نباشد برای اقدامات تامینیه از قبیل مهر و موم و غیره معین کرده کتبا به کنسول دولت متبوع اطلاع می دهد که در موقع اقدام به تامین حضور به هم رساند . عدم حضور کنسول مانع از اقدام نخواهد بود ولی بعدا میتواند در محل حاضر شده مهر و موم خود را به مهر و موم دادگاه اضافه نماید .
ماده - 340 - در صورتی که کنسول دولت متبوع متوفی قبلا از وفات مطلع شده و امر طوری باشد که تا اطلاع به مامورین ایران بیم تضییع و تفریط تمام یا قسمتی از ترکه برود میتواند شخصا اقدامات موقتی را برای حفظ آن به عمل آورده و وضعیت موقتی را تا مداخله دادرس دادگاه بخش حفظ نماید .
ماده - 341 - در موقعی که دادگاه بخش برای مهر و موم تعیین وقت میکند باید بلافاصله و منتهی در ظرف یک هفته از تاریخ وصول درخواست یا اطلاع یک نفر را برای اداره ترکه معین و معرفی نماید .
ماده - 342 - دادگاه میتواند با رعایت ماده 264 و با در نظر گرفتن مصلحت و منافع ورثه و اشخاص ذی نفع هر کس را که طرف اعتماد بداند به سمت مدیر ترکه معین کند . اقدامات مدیر ترکه با نظارت دادستان به عمل خواهد آمد . در نقاطی که اداره تصفیه موجود است مدیر ترکه معین نمیشود و این وظیفه به اداره تصفیه رجوع میشود .
ماده - 343 - مدیر ترکه باید به محض ابلاغ انتصاب خود سه آگهی هر یک به فاصله یک ماه در مجله رسمی و یکی از ر وزنامه های کثیرالانتشار محل و اگر در محل ر وزنامه نباشد در یکی از ر وزنامه های کثیرالانتشار تهران منتشر نموده اشخاصی را که به عنوانی از عناوین برای خود حقی بر ذمه متوفی و یا بر اعیان ترکه قائل هستند دعوت نماید در ظرف شش ماه از تاریخ انتشار اولین آگهی خود را معرفی و موضوع حق خود را معین کنند و رونوشت یا عکس گواهی شده مدارک طلب و حقانیت خود را به او تسلیم نمایند . هرگاه میزان ترکه کمتر از هزار ریال باشد آگهی در ر وزنامه لازم نیست .
ماده - 344 - پس از تعیین مدیر ترکه دادگاه بخش با حضور دادستان ترکه را تحریر و به او تسلیم مینماید .
ماده - 345 - برای تحریر ترکه روز و ساعت و محل تحریر به دادستان و اشخاص مشروحه اطلاع داده میشود :
بند - 1 - تمام وراث که در ایران حاضر بوده و یا نماینده در آنجا دارند .
بند - 2 - وصی اگر معلوم و مقیم ایران باشد .
بند - 3 - کسانی که وصیت به نفع آن ها شده اگر معلوم و مقیم ایران بوده و یا در ایران نماینده داشته باشند .
بند - 4 - شریک متوفی اگر باشد در صورتی که در ایران حاضر بوده یا نماینده داشته باشد .
بند - 5 - کنسول دولت متبوع متوفی .
ماده - 346 - غیبت اشخاصی که اعلامنامه مندرج در ماده فوق برای آن ها فرستاده شده مانع از تحریر ترکه نخواهد بود ولی در صورتی که کنسول دولت متبوع متوفی در موقع تحریر ترکه حاضر نباشد مراتب در صورتمجلس قید و رونوشتی از آن برای کنسول فرستاده میشود .
ماده - 347 - به صورت ریز ترکه باید صورتی از اموال غیر منقول که در ایران واقع است با تعیین بهای تقریبی آن ها پیوست شود .
ماده - 348 - در صورتی که ورثه یا وصی متوفی یا قائم مقام قانونی آن ها حاضر شوند برابر بهای ترکه تامین دهند که هرگاه در مدت یک سال از تاریخ انتشار اولین آگهی مذکور در ماده 343 بستانکارانی پیدا شود که تبعه ایران یا مقیم ایران باشند و طلب آن ها ثابت گردد از عهده برآیند ترکه پس از وضع هزینه آگهی ها و هزینه های دیگر قانونی که به عمل آمده است به تصرف آن ها داده میشود .
ماده - 349 - تامین ممکن است به وسیله تودیع وجه نقد یا وثیقه دادن اموال منقول و یا غیر منقول یا دادن ضامن معتبر به عمل آید و نیز ممکن است درخواست کننده از همان اموال متوفی تامین بدهد . قبول یا رد تامین منوط به نظر دادگاهی است که مدیر ترکه را تعیین نموده است .
ماده - 350 - مدیر ترکه با اجازه دادگاه بخش میتواند به ورثه متوفی که در حال استیصال و مقیم در ایران هستند تا موقع تصفیه ماترک مبلغی که برای معیشت آن ها ضروری باشد بپردازد . در موردی که اداره تصفیه وظیفه امین ترکه را انجام می دهد اجازه دادگاه بخش لازم نیست .
ماده - 351 - پس از انقضا مدت مذکور در ماده 343 مدیر ترکه وقتی را برای رسیدگی به دعاوی و مطالبات معین کرده به ورثه یا وصی یا قائم مقام قانونی آن ها و کنسول دولت متبوع متوفی اگر در محل باشد اطلاع می دهد و در وقت مقرر شروع به رسیدگی نموده و پس از رسیدگی کلیه دیون و تعهداتی را که بر ذمه متوفی ثابت و محقق است با اجازه دادستان تادیه مینماید و بقیه را به ورثه یا وصی یا قائم مقام قانونی آن ها و در صورتی که اشخاص نامبرده اصلا نباشند یا در ایران نباشند به کنسول یا سایر نمایندگان سیاسی دولت متبوع متوفی تسلیم مینماید .
ماده - 352 - اشخاصی که مدعی حقی بر ترکه بوده و دعوی آن ها از طرف مدیر ترکه و دادستان یا مدیر تصفیه تصدیق نشده باشد میتوانند دعوی خود را در دادگاه صلاحیت دار اقامه یا تعقیب نمایند . انقضا مدت مقرر در ماده 343 موجب سقوط حق اشخاصی که در ظرف مدت حق خود را مطالبه نکرده اند نمیباشد .
ماده - 353 - اگر نسبت به ترکه متوفی قرار تامین صادر شده باشد تسلیم اموال به اشخاص مذکور در ماده 351 با رعایت قرار دادگاه خواهد آمد .
ماده - 354 - هرگاه متوفی بازرگان بوده و به موجب حکم دادگاه ورشکستگی او قبل یا بعد از فوت اعلام شود اداره تصفیه امور او تابع مقررات راجع به تصفیه امور بازرگان متوقف است .
ماده - 355 - رسیدگی به دعاوی راجع به ترکه اتباع خارجه در ایران از صلاحیت دادگاه ایران است .
ماده - 355 - رسیدگی به دعاوی راجع به ترکه اتباع خارجه در ایران از صلاحیت دادگاه ایران است .
ماده - 356 - تصدیق صادره از مقامات صلاحیت دار کشور متوفی راجع به وراثت اتباع خارجه با انحصار آن پس از احراز اعتبار آن در دادگاه ایران از حیث صدور و رعایت مقررات مربوطه به اعتبار اسناد تنظیم شده در خارجه قابل ترتیب اثر خواهد بود .
ماده - 357 - اگر تبعه خارجه که در ایران فوت شده مسافر موقتی باشد اشیا متعلق به او فورا به کنسول دولت متبوع او تسلیم میشود .
ماده - 358 - از هزینه هایی که برای اداره کردن ترکه میشود باید صورت کاملی به دادستان داده شود .
ماده - 359 - حقوقی که به موجب این فصل برای کنسولها یا نمایندگان سیاسی خارجه مقرر شده مربوط به کنسول یا نماینده سیاسی دولی است که در خاک آن دول نسبت به کنسولها یا نمایندگان سیاسی ایران معامله متقابله بشود .
فصل - دهم - در تصدیق انحصار وراثت
ماده - 360 - در صورتی که وراث متوفی یا سایر اشخاص ذی نفع بخواهند تصدیق انحصار وراثت تحصیل کنند در خواستنامه کتبی مشتمل بر نام و مشخصات درخواست کننده و متوفی و ورثه و اقامتگاه آن ها و نسبت بین متوفی و و ارث تنظیم نموده به دادگاه تسلیم مینماید .
ماده - 361 - دادگاه رسیدگی کننده درخواست متقاضی را یک نوبت در ر وزنامه های کثیرالانتشار یا محلی آگهی مینماید . ( اصلاحی 18/4/1374)
تبصره - - - در نقاطی که ر وزنامه دایر نیست دادگاه میتواند به جای آگهی در ر وزنامه محلی به تعداد لازم به هزینة متقاضی گواهی حصر وراثت آگهی تهیه نموده و در معابر همان محل الصاق نماید . تاریخ الصاق آگهی ها که باید در یک روز به عمل آید به وسیلة صورتجلسه که مأمورین ابلاغ نسبت به این موضوع تهیه می نمایند رعایت خواهد گردید . ( الحاقی 20/9/1337).
ماده - 362 - پس از انقضای یک ماه از تاریخ نشر آگهی در صورتی که معترضی نبود دادگاه تمام ادله و اسناد درخواست کننده تصدیق را از برگ شناسنامه و گواهی گواه و غیره در نظر گرفته ، تصدیقی مشعر بر وراثت و تعیین عدة وراث و نسبت آن ها به متوفی صادر مینماید و در صورت اعتراض دادگاه جلسه ای برای رسیدگی به اعتراض معین نموده و به معترض و درخواست کننده تصدیق اطلاع می دهد و در جلسه پس از رسیدگی حکم خواهد داد و این حکم قابل پژوهش و فرجام است . ( اصلاحی 18/4/1374)
ماده - 363 - دادگاه بخش میتواند گواه ها را احضار کرده و گواهی آنان را استماع کند . چنانچه گواه در خارج از مقر دادگاه ساکن باشد تحقیق از گواه به وسیله دادگاه محل اقامت گواه یا نزدیک ترین دادگاه محل اقامت گواه به عمل خواهد آمد .
ماده - 364 - در صورتی که بهای ترکه بیش از ده میلیون ریال نباشد دادگاه بدون انتشار آگهی به ادله درخواست کننده رسیدگی و درخواست تصدیق صدور گواهی حصر وراثت را حسب اقتضای دلایل قبول یا رد مینماید . و در مورد وراث روستائیان در صورتی که بهای ترکه بیش از مبلغ فوق باشد فقط به الصاق آگهی برای یک بار و در یک روز در معابر و اماکن عمومی روستای محل اقامت متوفی اکتفا خواهد شد و پس از انقضا یک ماه از تاریخ الصاق رسیدگی و تصمیم مقتضی اتخاذ میکند . وزارت دادگستری میتواند هر سه سال یک بار با تصویب رییس قوه قضاییه ، با توجه به شاخص قیمت ها و هزینة زندگی مبلغ مذکور را افزایش یا کاهش دهد . ( اصلاحی 18/4/1374)
تبصره - - - در مورد این ماده دادگاه باید در اولین فرصت و اسرع وقت نسب به درخواست تصدیق رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید . ( الحاقی 20/9/1337)
ماده - 365 - در صورتی که به واسطه معلوم نبودن ورثه یا برای تصفیه ترکه و غیره قبلا برای معرفی ورثه آگهی شده باشد صدور تصدیق انحصار وراثت محتاج به آگهی جدید نبوده و در صورت درخواست هر یک از ورثه یا اشخاص ذی نفع تصدیق انحصار وراثت صادر خواهد شد .
ماده - 366 - رای دادگاه دایر به رد درخواست تصدیق قابل پژوهش و فرجام است .
ماده - 367 - در کلیه موارد که دادستان تشخیص دهد که متوفی بلاوارث بوده و درخواست اشخاص برای صدور تصدیق بی اساس است میتواند به درخواست تصدیق وراثت اعتراض نماید و نیز میتواند در صورتی که متوفی را بلاوارث بداند به تصدیق انحصار وراثت در موردی هم که تصدیق مسبوق به آگهی نبوده است اعتراض کند و در هر حال دادستان حق دارد از رای دادگاه پژوهش و فرجام بخواهد .
ماده - 368 - مادامی که برای محجور قیم و برای غائب امین معین نشده دادستان میتواند به نام محجور و غایب به درخواست تصدیق انحصار وراثت اعتراض نماید .
ماده - 369 - در مورد ماده 364 اشخاص ذی نفع میتوانند به درخواست تصدیق و همچنین به تصدیقی که در موضوع وراثت صادر میشود اعتراض نمایند و رای دادگاه در این خصوص قابل پژوهش و فرجام است .
ماده - 370 - اشخاصی که تصدیق انحصار وراثت تحصیل کرده اند میتوانند مطابق تصدیق نامبرده ترکه و مطالبات متوفی را از کسانی که مدیون یا متصرف مال متوفی هستند مطالبه نمایند . مدیون یا متصرف اموال متوفی باید ترکه و مطالبات متوفی را به آن ها تسلیم نماید . و در صورت تادیه دین و یا تسلیم مال در مقابل هر مدعی وراثت بری محسوب خواهند شد و مدعی نامبرده حق رجوع به شخص یا اشخاصی خواهند داشت که طلب متوفی را وصول و یا مال متعلق به او را دریافت نموده اند .
ماده - 371 - مدیون که بدهی خود را به وراث متوفی می دهد میتواند رونوشت گواهی شده انحصار وراثت را از و ارث بخواهد .
ماده - 372 - در تصدیق انحصار وراثت باید نسبتی که و ارث یا ورثه به مورث خود دارند از متروکات به نحو اشاعه معین شود .
ماده - 373 - در تصدیق انحصار وراثت به درخواست ورثه دادگاه حصه هر یک از ورثه را معین مینماید .
ماده - 374 - در صورتی که ورثه بخواهند ملک غیر منقولی که به نام مورث ثبت شده است به نام آن ها ثبت گردد باید تصدیق انحصار وراثت یا رونوشت گواهی شده آن را که مشتمل بر تعیین سهام باشد به اداره ثبت تسلیم نمایند .
باب - ششم - در هزینه
ماده - 375 - هزینه رسیدگی به امور حسبی منحصر به موارد زیر بوده و در هر مورد موقع درخواست بیست ریال گرفته میشود :
بند - 1 - درخواست تسلیم اموال غائب به ورثه .
بند - 2 - درخواست حکم موت فرضی .
بند - 3 - درخواست پژوهش از رد درخواست حکم موت فرضی .
بند - 4 - درخواست مهر و موم ترکه .
بند - 5 - درخواست برداشتن مهر و موم ترکه .
بند - 6 - درخواست تحریر ترکه .
بند - 7 - درخواست تصفیه ترکه .
بند - 8 - درخواست تقسیم ترکه .
بند - 9 - درخواست تصدیق انحصار وراثت .
ماده - 376 - درخواست هایی که دادستان از دادگاه مینماید و همچنین اقداماتی که دادگاه بدون درخواست مکلف به انجام آن است هزینه ندارد .
ماده - 377 - هزینه آگهی تصدیق انحصار وراثت از درخواست کننده گرفته میشود و هزینه حفظ و اداره ترکه و تحریر و تصفیه و تقسیم ترکه از ترکه برداشته میشود .
ماده - 378 - وزیر دادگستری مجاز است آیین نامه های لازم برای اجرای این قانون را تهیه و به موقع اجرا بگذارد . این قانون که مشتمل بر سیصد و هفتاد و هشت ماده است در جلسه دوم تیر ماه یک هزار و سیصد و نوزده به تصویب مجلس شورای ملی رسید . رییس مجلس شورای ملی - حسن اسفندیاری